• ورود
  • ثبت نام
  • العربية
  • English
  • youtube
  • twitter
  • facebook
  • عليٌّ اَوَّلُ النّاسِ اِيماناً : حضرت علي عليه‌السّلام اوّلين كسي است كه ايمان آورد.
خانه » مطالب » اهل بيت علیهم السلام » امام رضا علیه السلام » پرتوی از شخصیت امام رضا علیه السلام

پرتوی از شخصیت امام رضا علیه السلام

تاریخ انتشار: : ۱۳۹۰/۷/۱۶ ۲۲:۱۸1869 مرتبه خوانده شده
ابن صباغ مالكی درباره حضرتش می‌نویسد: «حضرت از مناقبی والا و صفاتی پسندیده برخوردار است. نفس شریفش پاك، هاشمی نسب و از نژاد پاك نبوی است.»

بعد از جریان ولایت عهدی، روزی عبدالله بن مطرف بن هامان بر مامون وارد شد. حضرت رضا(علیه السلام) نیز در مجلس حضور داشت. خلیفه رو به عبدالله كرد و گفت: درباره ابوالحسن علی بن موسی الرضا چه می‌گویی؟

عبدالله گفت: «چه بگویم درباره كسی كه طینت او با آب رسالت سرشته شده و ریشه در گوارای وحی دوانیده است. آیا از چنین ذاتی جز مشك هدایت و عنبر تقوا می‌تواند ظاهر شود؟ [1]»
زهد امام

عیون اخبار الرضا: ابو عباد گفت: حضرت رضا در تابستان روى بوریا در زمستان روى پلاس مى‏ نشست و لباس خشن مى‏ پوشید مگر موقعى كه میان جمعیت می رفت كه خود را براى آن ها مى‏ آراست.

علم امام

عیون اخبار الرضا: ج 2 ص 179- ابو ذكوان گفت: از ابراهیم بن عباس شنیدم كه می گفت: هر چه از حضرت رضا علیه السّلام مى‏ پرسیدند می دانست از زمان او كسى راجع به تاریخ گذشته تا آن روز از حضرت رضا واردتر نبود مامون او را آزمایش می كرد به سوال‏ ها در هر مورد. جواب آن ها را می داد تمام سخن و جواب و مثالى كه مى‏ آورد از قرآن استفاده می نمود در هر سه روز یك مرتبه قرآن را ختم می كرد.

می فرمود: اگر بخواهم در كمتر از سه روز ختم كنم می توانم ولى به هر آیه‏ اى- كه می رسم در آن دقت می كنم كه در باره چه چیز و چه زمانى نازل شده به همین جهت در هر سه روز یك مرتبه ختم می كنم.


آداب معاشرت امام

عیون اخبار الرضا: ابراهیم بن عباس گفت: هرگز ندیدم حضرت رضا علیه السّلام با سخن خود كسى را برنجاند و هرگز ندیدم سخن كسى را قطع كند تا او صحبت خود را تمام می كرد و هرگز محتاجى را رد نكرد به قدرى كه قدرت داشت. هرگز پاهاى خود را مقابل كسى كه نشسته بود دراز نمی كرد و نه تكیه می كرد در مقابل كسى كه نشسته بود و هرگز غلامان خود را ناسزا نمی گفت: و ندیدم كه آب دهان به زمین بیاندازد و نه هرگز در موقع خنده قهقهه نمی زد خنده آن جناب تبسم بود.

در خلوت سفره‏ شان را می گستردند غلامان خود را بر سفره خویش می نشاند حتى دربان ها و مهتر چهارپایان را،


عبادت امام

شب ها كم می خوابید و بسیار بیدار بود بیشتر شب ها از ابتداى شب تا صبح شب زنده‏ دار بود خیلى روزه می گرفت روزه سه روز در ماه از او فوت نمی شد می فرمود: این سه روز روزه تمام عمر است خیلى كمك می كرد و صدقه می داد در پنهانى بیشتر در شب هاى تاریك چنین كارى را می كرد هر كس بگوید چون او در مقام و شخصیت دیده است باور نكنید. همان


اطعام فقرا

محاسن برقى: معمر بن خلاد گفت. هر وقت سفره براى حضرت رضا مى- گستردند قدحى نزدیك آن جناب می گذاشتند از هر غذایى به قدرى برمی داشت و در آن قدح می ریخت بعد دستور می داد به فقرا بدهند؛ بعد این آیه را می خواند: «فلا اقتحم العقبة» سپس می فرمود: خداوند می داند كه همه مردم قدرت بنده آزاد كردن ندارند براى آن ها راهى براى بهشت گشوده با غذا دادن به فقرا.


آراستن ظاهر

كافى: حسن بن جهم گفت: خدمت ابو الحسن علی بن موسى الرضا علیه السّلام رسیدم با رنگ سیاه خضاب كرده بود.كافى: محمّد بن ولید كرمانى گفت: به حضرت جواد عرض كردم در باره مشك چه می فرمایید فرمود: پدرم دستور داده بود كه مشك را با برگ درخت بان (كه درخت معطرى است و از برگش براى بوى خوش استفاده می كنند) مشكى بسازند به هفتصد درهم. فضل بن سهل برایش نوشت كه مردم این كار را عیب می دانند.

تواضع امام

یک بار شخصی که امام را نمی‏ شناخت در حمام از امام خواست تا او را کیسه بکشد،امام علیه السلام پذیرفت و مشغول شد،دیگران امام را بدان شخص معرفی کردند، و او با شرمندگی به عذرخواهی پرداخت ولی امام بی توجه به عذر خواهی او همچنان او را کیسه می‏ کشید و او را دل داری می‏ داد که طوری نشده است.

شخصی به امام عرض کرد:به خدا سوگند هیچ کس در روی زمین از جهت‏ برتری و شرافت پدران به شما نمی‏ رسد.

امام فرمود:تقوی به آنان شرافت داد و اطاعت پروردگار آنان را بزرگ وار ساخت.

مردی از اهالی بلخ می‏ گوید:در سفر خراسان با امام رضا علیه السلام همراه بودم،روزی سفره گسترده بودند و امام همه‏ ی خدمت گزاران و غلامان حتی سیاهان را بر آن سفره نشاند تا همراه او غذا بخورند. من به امام عرض کردم:فدایتان شوم.بهتر است اینان بر سفره‏ یی جداگانه بنشینند.فرمود: ساکت‏ باش، پروردگار همه یکی است،پدر و مادر همه یکی است،و پاداش هم باعمال است.


كرم و سخاوت:

هنگام ذكر اخبار مربوط به ولایت عهدى آن حضرت خواهیم گفت كه یكى از شاعران به نام ابراهیم بن عباس صولى به خدمت آن حضرت آمد و امام به او ده هزار درهم داد كه نام خودش بر آن ضرب شده بود. همچنین آن حضرت به ابو نواس سیصد دینار جایزه داد و چون جز آن، مال دیگرى نداشت استر خویش را هم به وى بخشید. و نیز به دعبل خزاعى ششصد دینار جایزه داد و با این وجود از وى معذرت هم خواست.

در مناقب از یعقوب بن اسحاق نوبختى نقل شده است كه گفت: مردى به ابو الحسن رضا (علیه السلام) برخورد كرد و گفت: به قدر مردانگى‏ ات بر من ببخش. امام گفت: به این مقدار ندارم. مرد گفت: به قدر مردانگى خودم ببخش. امام فرمود: این قدر دارم. سپس فرمود: اى غلام دویست دینار به او بده.

همچنین در مناقب از یعقوب بن اسحاق نوبختى نقل شده است كه امام رضا (علیه السلام) تمام ثروت خود را در روز عرفه تقسیم نمود. پس فضل بن سهل به وى گفت: این ضرر است. امام فرمود: بل سود و بهره است. چیزى را كه پاداش و كرامت‏ بدان تعلق مى‏ گیرد ضرر محسوب مكن.

كلینى در كافى به سند خود از الیسع بن حمزه نقل كرده است كه گفت: در مجلس ابو الحسن رضا (علیه السلام) بودم. مردم بسیارى به گرد آن حضرت حلقه زده بودند و از وى درباره حلال و حرام پرسش مى‏ كردند كه ناگهان مردى بلند قامت و گندم گون داخل شد و گفت: السلام علیك یا بن رسول الله. من یكى از دوست داران تو و پدران و نیاكان تو هستم، من از حج‏باز مى‏ گردم و خرجى خود را گم كرده‏ ام و با آن چه همراه من است نمى‏ توانم به یك منزل هم برسم، پس اگر صلاح بدانى كه مرا به دیارم روانه كنى كه براى خدا بر من نعمتى داده‏ اى و اگر به شهرم رسیدم آن چه از تو گرفته‏ ام به صدقه مى‏ دهم. امام (علیه السلام) به او فرمود: بنشین خدا تو را رحمت كند.

آن گاه دوباره با مردم به گفت و گو پرداخت تا آنان پراكنده شدند و تنها سلیمان جعفرى و خیثمه و من مانده بودیم پس امام فرمود: اجازه مى‏ دهید داخل شوم سلیمان گفت: خداوند فرمان تو را مقدم داشت. پس امام برخاست و به اتاقش رفت و لختى درنگ كرد و سپس بازگشت و در را باز كرد و دستش را از بالاى در بیرون آورد و پرسید: آن خراسانى كجاست؟پاسخ داد: من این جایم. فرمود: این دویست دینار را برگیر و در مخارجت از آن استفاده كن و بدان تبرك جو و آن را از جانب من به صدقه بده. اكنون برو كه نه من تو را ببینم و نه تو مرا. مرد بیرون رفت. سلیمان به آن حضرت عرض كرد: فدایت‏ شوم بخشش بزرگى كردى و رحمت آوردى، پس چرا چهره از او پوشاندى؟فرمود: از ترس آن كه مبادا خوارى خواهش را در چهره او ببینم. مگر این سخن رسول خدا را نشنیدى كه مى‏ گوید: آن كه به نهان نكویى آورد با هفتاد حج‏ برابرى مى‏ كند و آن كه پلیدى و زشتى را اشاعه مى‏ دهد، مخذول و خوار است و كسى كه در نهان گناه كند، آمرزیده است. آیا سخن اول را نشنیده‏ اى كه مى‏ گوید:

متى آته لا طلب حاجةرجعت الى اهلى و وجهى بمائه (1)

ششم، فراوانى صدقات: پیش از این از ابراهیم بن عباس صولى نقل كردیم كه گفت: امام رضا (علیه السلام) بسیار نكویى مى‏ كرد و در نهان صدقه مى‏ داد و بیشتر این عمل را در شب هاى تاریك به انجام مى‏ رساند [4].



1.پایگاه اطلاع رسانی آستان قدس رضوی - شخصیت اخلاقی

2.ترجمه موسى خسروى‏ ، جلد دوازدهمین بحار الأنوار، بنیاد پژوهش‌های اسلامی،

3.پایگاه اطلاع رسانی آستان قدس رضوی - اخلاق و رفتار امام رضا علیه السلام

4.سیره معصومان، ج 5، ص 148،سید محسن امین، ترجمه: على حجتى كرمانى

منبع سایت: تبیان
به روز شده: : ۱۳۹۱/۱۰/۲۷ ۲۱:۳۸
چاپ صفحه ارسال به دوستان
برچسب‌ها:  امام رضا  شخصیت  خلق و خو 
 
بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم
ارسال نظر
شرایط نظر*
همه‌ی نظرها نیاز به تایید مدیر سایت دارند
عنوان*
نام*
ایمیل*
وب سایت*
پیام*
کد تایید*
2 + 3 = ?  
نتیجه این عبارت را وارد کنید
حداکثر تعداد تلاش برای ارسال: 10 مرتبه