• ورود
  • ثبت نام
  • العربية
  • English
  • youtube
  • twitter
  • facebook
  • عليٌّ اَوَّلُ النّاسِ اِيماناً : حضرت علي عليه‌السّلام اوّلين كسي است كه ايمان آورد.
خانه » مطالب » اهل بيت علیهم السلام » امام زین العابدین علیه السلام » نظر امام سجاد درباره مختار چه بود؟

نظر امام سجاد درباره مختار چه بود؟

تاریخ انتشار: : ۱۳۹۰/۴/۱۵ ۱۶:۳۰1675 مرتبه خوانده شده
درباره مختار و انگیزه او در این قیام قضاوت‏ هاى گوناگون شده است.تا آن جا که بعضى دانشمندان طبقه اول و دوم از شیعه درباره او نظر مساعدى ندارند.اما متاخران او را به نیکویى ستوده‏ اند .مختار پس از قیام نافرجام سلیمان بن صرد (رییس پشیمانان) شیعیان را فراهم ساخت.
او می دانست اگر بخواهد جنبش شیعه به نتیجه برسد، باید یکى از خاندان پیغمبر آن را رهبرى کند یا لا اقل جنبش به نام او آغاز شود. چه کسى براى این کار مناسب است؟ على بن الحسین ـ (علیه السلام) فرزند شهید آل محمد ـ و اگر او نپذیرد؟ محمد فرزند على بن ابى طالب عموى على بن الحسین (علیه السلام) .

مختار به هر دو تن نامه نوشت. امام على بن الحسین (علیه السلام) که بى وفایى عراقیان و رنگ پذیرى آنان را دیده بود و مى‏ دانست به گفته پدر بزرگوارش این مردم «دین را تا آن جا مى‏ خواهند که زندگانى خود را بدان سرو سامان دهند و هنگام آزمایش پاى پس مى‏ نهند» به مختار پاسخ مساعد نداد و تنها تا آن جا که کار او با کیفر قاتلان پدرش مربوط مى‏ شد کردار او را تصویب فرمود، چنان که چون مختار سر عبید الله بن زیاد و عمر بن سعد را نزد او فرستاد امام به سجده رفت و گفت:

الحمد لله الذى ادرک لى ثارى من أعدائى و جزى الله المختار خیرا (1) .یعقوبى نویسد: مختار سر عبید الله بن زیاد را نزد على بن الحسین (علیه السلام) به مدینه فرستاد و فرستاده خود را گفت: بر در خانه او بنشین، همین که دیدى در خانه گشوده شد و مردم به درون رفتند، بدان که هنگام غذا خوردن اوست، تو هم به درون خانه برو!

فرستاده چنان کرد، و چون داخل خانه شد بانگ برداشت: اى خانواده نبوت و معدن رسالت و فرود آمد نگاه فرشتگان و منزل وحى! من فرستاده مختار پسر ابو عبیده هستم و این سر پسر زیاد است، براى شما آورده‏ ام.با شنیدن این بانگ، فریاد از زنان بنى هاشم برخاست و چون امام سر عبید الله را دید، گفت دوزخ جاى او باد! بعضى گفته‏ اند على بن الحسین (ع) را پس از مرگ پدرش جز آن روز خندان ندیدند. (2)

و ابن عبدریه نوشته است: سر عبید الله را هنگامى نزد على بن الحسین (ع) آوردند که نیم روز بود و او ناهار مى‏ خورد.چون سر را دید گفت: سبحان الله، کسى فریفته دنیا نمى‏ شود مگر آن که حق نعمت خدا در گردنش نباشد وقتى سر پدرم را نزد ابن زیاد آوردند غذا می خورد . (3)

اما مسعودى نوشته است مختار نامه‏ اى به على بن الحسین (ع) السجاد نوشت.در آن نامه او را امام دانست و خواست تا با آن حضرت بیعت کند و از او رخصت خواست تا دعوت خویش را آشکار سازد.مالى فراوان هم با نامه فرستاد.على بن الحسین (ع) مال را نپذیرفت و نامه او را پاسخ نداد و در مسجد پیغمبر او را ناسزا گفت. (4) ممکن است قسمت اخیر را ناخشنودان از مختار افزوده باشند، ولى آن چه مسلم است امام در مورد دعوت براى رهبرى شیعیان، روى خوش به مختار نشان نداده است. (5)

در روایتى که از منهال بن عمرو است گوید: سالى به حج رفتم و على بن الحسین (ع) را دیدم .پرسید:

ـ حرملة بن کاهل چگونه به سر مى‏ برد؟

ـ او را در کوفه زنده دیدم.امام دست هاى خود را بالا برد و گفت:

خدایا گرمى آهن را بدو بچشان! خدایا گرمى آتش را بدو بچشان! چون به کوفه‏ رسیدم حرمله را نزد مختار آوردند.وى فرمود تا دست و پاى او را بریدند، سپس او را با آتش سوزاندند. (6)



پى‏نوشت‏ها:

1.رجال کشى ص 84.المختار الثقفى ص 124

2.تاریخ یعقوبى ج 2 ص 6

3.عقد الفرید ج 5 ص 143

4.مروج الذهب ج 2 ص 98

5.براى اطلاع از حال مختار رجوع شود به تاریخ تحلیلى اسلام ص 173 به بعد

6.مناقب ج 4 ص 133

منبع: تبیان
به روز شده: : ۱۳۹۱/۱۰/۲۴ ۲۰:۱۶
چاپ صفحه ارسال به دوستان
برچسب‌ها:  امام  سجاد  مختار 
 
بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم
ارسال نظر
شرایط نظر*
همه‌ی نظرها نیاز به تایید مدیر سایت دارند
عنوان*
نام*
ایمیل*
وب سایت*
پیام*
کد تایید*
3 + 4 = ?  
نتیجه این عبارت را وارد کنید
حداکثر تعداد تلاش برای ارسال: 10 مرتبه