• ورود
  • ثبت نام
  • العربية
  • English
  • youtube
  • twitter
  • facebook
  • عليٌّ اَوَّلُ النّاسِ اِيماناً : حضرت علي عليه‌السّلام اوّلين كسي است كه ايمان آورد.

تهمتي که به پيامبر اکرم زدند!

تاریخ انتشار: : ۱۳۸۹/۱۲/۲ ۱۷:۳۰1767 مرتبه خوانده شده
مؤيد جهانى بودن تعليمات اسلامى آياتي از قرآن است كه از مفاد آن ها يك نوع اظهار بى اعتنايى به مردم عرب از نظر قبول دين اسلام استنباط مى شود و برخى از آيات قرآن مجيد كه نزول آن ها در مكه و در اوايل كار بعثت پيغمبر اسلام بوده است . همچنين همه اديان و مسلک هاي بزرگ جهان آن اندازه كه در سرزمين هاى ديگر مورد استقبال قرار گرفته اند در سرزمين اصلى كه در آن ظهور كرده اند مورد توجه واقع نشده اند.
برخى از اروپاييان ادعا مى كنند كه پيغمبر اسلام در ابتدا كه ظهور كرد فقط مى خواست مردم قريش را هدايت كند، ولى پس از آن كه پيشرفتى در كار خود احساس كرد تصميم گرفت كه دعوت خويش را به همه ملل عرب و غير عرب تعميم دهد. اين سخن يك تهمت ناجوان مردانه بيش نيست و علاوه بر اين كه هيچ دليل تاريخى ندارد. با اصول و قراینى كه از آيات اوليه قرآن كه بر پيغمبر اكرم نازل شد استفاده مى شود، مغايرت دارد.

در قرآن مجيد آياتى هست كه نزول آن ها در مكه و در همان اوايل كار بعثت پيغمبر اسلام بوده و در عين حال جنبه جهانى دارد.

يكى از اين آيات آيه اى است در سوره تكوير كه از سوره هاى كوچك قرآن است . اين سوره از سوره هاى مكيه است كه در اوايل بعثت نازل شده است . آن آيه چنين است :

«نيست اين ، مگر يك تذكر و بيدار باش براى تمام جهانيان ». سوره تكوير، آيه 27.

در آيه ديگر كه در سوره سباء است مى فرمايد:

«تو را نفرستاديم مگر آن كه براى همه مردم بشارت دهنده و بازدارنده باشى ولى بيشتر مردم نادانند.» سوره سباء، آيه 28

نيز در سوره انبياء مى فرمايد:

«و هر آينه نوشتيم در زبور پس از ذكر كه (زمين ) به بندگان صالح من خواهد رسيد.» سوره انبياء، آيه 105.

نيز در سوره اعراف مى فرمايد:

«اى مردم ، من فرستاده خدايم بر همه شما.» سوره اعراف ، آيه 158.

در قرآن هيچ جا خطابى به صورت( يا ايهاالعرب ) يا ( يا ايهاالقرشيون ) پيدا نمى كنيد. آرى ، گاهى در برخى از جاها خطاب ( يا ايها الذين امنوا ) هست كه مطلب مربوط به خصوص مومنين است كه به پيغمبر صلى الله عليه و آله گرويده اند (و در اين جهت هم فرق نمى كند؛ مومنين ، از هر قوم و ملتى باشد داخل خطاب هست ) و گر نه در موارد ديگر كه پاى عموم در ميان بوده عنوان ( يا ايها الناس ) آمده است .

يك مطلب ديگر در اين جا هست كه مؤ يد جهانى بودن تعليمات اسلامى و وسعت نظر اين دين است و آن اين كه آيات ديگرى در قرآن هست كه از مفاد آن ها يك نوع (تعزز) و اظهار بى اعتنايى به مردم عرب از نظر قبول دين اسلام استنباط مى شود. مفاد آن آيات اين است كه اسلام نيازى به شما ندارد، فرضا شما اسلام را نپذيريد اقوام ديگرى در جهان هستند كه آن ها از دل و جان اسلام را خواهند پذيرفت . بلكه از مجموع اين آيات استنباط مى شود كه قرآن كريم روحيه آن اقوام ديگر را از قوم عرب براى اسلام مناسب تر و آماده تر مى داند.

اين آيات به خوبى جهانى بودن اسلام را مى رساند، چنان كه در سوره انعام مى فرمايد:

«اگر اينان (اعراب ) به قرآن كافر شوند، همانا ما كسانى را خواهيم گمارد كه قدر آن را بدانند و به آن مومن باشند.» سوره انعام ، آيه 89.

نيز در سوره نساء مى فرمايد:

«اگر خدا بخواهد شما را مى برد و ديگران را به جاى شما مى آورد، خداوند بر هر چيزى تواناست .» سوره نساء، آيه 133(1)

نيز در سوره محمد صلى الله عليه و آله مى فرمايد:

«اگر شما به قرآن پشت كنيد، گروهى ديگر جاى شما را خواهند گرفت كه مانند شما نباشند.» سوره محمد صلى الله عليه و آله ،آيه 38.

در ذيل اين آيه ، حضرت امام باقر عليه السلام مى فرمايد: منظور از قوم ديگر، موالى (ايرانيان ) هستند. نيز امام صادق عليه السلام فرمود:

اين امر، يعنى پشت كردن مردم عرب بر قرآن تحقق پيدا كرد و خداوند به جاى آن ها موالى (يعنى ايرانيان ) را فرستاده و آن ها از جان و دل اسلام را پذيرفتند.(2)

ولي در اين جا مقصود ما اين نيست كه بگوييم آن قوم ديگر ايرانيان بودند و يا غير ايرانيان ، بلكه اين را مى خواهيم بگوييم كه از نظر اسلام قوم عرب و غير عرب از نظر قبول يا رد اسلام مساوى بودند، و حتى عرب ها به خاطر بى اعتنايى هايى كه به اسلام مى كردند مکرر مورد سرزنش واقع مى شدند. اسلام مى خواهد به اعراب بفهماند كه آن ها چه ايمان بياورند و چه نياورند، اين دين پيشرفت خواهد كرد زيرا اسلام دينى نيست كه تنها براى قوم مخصوصى آمده باشد.

علت روشن است؛ آن ها احساس كرده اند كه در سرزمين هاى شرقى و اسلامى فقط اسلام است كه به صورت يك فلسفه مستقل زندگى به مردم آن جا روح استقلال و مقاومت مى دهد، اگر اسلام نباشد چيز ديگرى كه بتواند با انديشه هاى استعمارى سياه و سرخ مبارزه كند وجود ندارد.

مطلب ديگر اين است كه اين امر يعنى خروج يك عقيده ، يك فكر، يك دين و يك مسلك از مرزهاى محدود و نفوذ در مرزها و مردم دور دست اختصاص به اسلام ندارند؛همه اديان بزرگ جهان بلكه مسلك هاى بزرگ جهان ، آن اندازه كه در سرزمين هاى ديگر مورد استقبال قرار نگرفته اند. مثلا حضرت مسيح عليه السلام در فلسطين (منطقه اى از مشرق زمين ) به دنيا آمد و اكنون در مغرب زمين بيش از مشرق ، مسيحى وجود دارد. اكثريت عظيم مردم اروپا و آمريكا مسيحى هستند؛ آن ها حتى از لحاظ قاره و منطقه نيز با حضرت مسيح جدا هستند. برعكس ، خود مردم فلسطين يا مسلمانند يا يهودى ؛ اگر مسيحى وجود داشته باشد بسيار كم است . آيا مردم اروپا و آمريكا نسبت به دين مسيح احساس بيگانگى مى كنند؟

من نمى دانم چرا خود اروپاييان كه القا كننده اين افكار تفرقه انداز هستند هرگز درباره خودشان اين جور فكر نمى كنند و فقط به ابزارهاى استعمارى شان اين افكار را تلقين مى كنند. اگر اسلام براى ايرانى بيگانه است ، مسيحيت نيز براى اروپايى و آمريكايى بيگانه است .

بودا نيز چنان كه ميدانيم در هند متولد شد، اما ميليون ها نفر مردم چين و سرزمين هاى ديگر به آيين وى گرويده اند.

زرتشت اگر چه آيينش توسعه پيدا نكرد و از حدود ايران خارج نشد ولى با اين همه ، مذهب زرتشتى در بلخ بيشتر رواج يافت تا آذربايجان كه مى گويند: مهد زرتشت بوده است . مكه نيز كه مهد پيغمبر اسلام بود، در آغاز اين دين را نپذيرفت ولى مدينه كه فرسنگ ها از اين شهر فاصله داشت از آن استقبال كرد.

نتيجه گيري:

همان طورى كه بر اساس برخى از آيات قرآن مجيد(3) كه نزول آن ها در مكه و در اوايل كار بعثت پيغمبر اسلام بوده ، اسلام دين جهانى است . مؤيد ديگر جهانى بودن تعليمات اسلامى آيات ديگرى(4)از قرآن است كه از مفاد آن ها يك نوع اظهار بى اعتنايى به مردم عرب از نظر قبول دين اسلام استنباط مى شود. قرآن كريم روحيه اقوام ديگر را براى پذيرش ‍ اسلام مناسب تر و آماده تر از قوم عرب مى داند اين آيات به خوبى جهانى بودن اسلام را مى رساند. همه اديان بزرگ جهان بلكه مسلك هاى بزرگ جهان ، آن اندازه كه در سرزمين هاى ديگر مورد استقبال قرار گرفته اند در سرزمين اصلى كه از آن جا ظهور كرده اند مورد استقبال قرار نگرفته اند. مكه نيز كه مهد پيغمبر اسلام بود، در آغاز، اين دين را نپذيرفت ولى مدينه كه فرسنگ ها از اين شهر فاصله داشت از آن استقبال كرد.

پي نوشت ها:

1. به نقل تفسير الميزان ، بيضاوى در تفسير خود آورده است كه وقتى اين آيه نازل شد پيغمبر دست به پشت سلمان گذاشت و گفت : آنها قوم اين هستند.

2. رجوع شود به مجمع البيان ، ج 9،ص 164.

3. آيه 27 از سوره تكوير، آيه 28 از سوره سباء، آيه 105 از سوره انبياء و آيه 158 از سوره اعراف .

4. آيه 89 از سوره انعام ، آيه 133 از سوره نساء و آيه 38 از سوره محمد صلى الله عليه و آله .

برگرفته از مجموعه آثار، ج 14، صص 71 68.

منبع: تبیان
به روز شده: : ۱۳۹۲/۵/۲۶ ۲۱:۳۰
چاپ صفحه ارسال به دوستان
برچسب‌ها:  پيامبر  اکرم  تهمتي 
 
بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم
ارسال نظر
شرایط نظر*
همه‌ی نظرها نیاز به تایید مدیر سایت دارند
عنوان*
نام*
ایمیل*
وب سایت*
پیام*
کد تایید*
5 - 2 = ?  
نتیجه این عبارت را وارد کنید
حداکثر تعداد تلاش برای ارسال: 10 مرتبه