• ورود
  • ثبت نام
  • العربية
  • English
  • youtube
  • twitter
  • facebook
  • عليٌّ اَوَّلُ النّاسِ اِيماناً : حضرت علي عليه‌السّلام اوّلين كسي است كه ايمان آورد.
خانه » مطالب » غدیر خم » شعرای غدیر » شعرای قرن چهاردهم » اشعار آقای راثی زاده

اشعار آقای راثی زاده

تاریخ انتشار: : ۱۳۹۳/۷/۱۴ ۱۶:۴۱1724 مرتبه خوانده شده
تا یاس خیالِ تو بگشود سحر، آغوش
جان همه جانان گشت از نکهت آن مدهوش
در وصف تو چون آید خون سخنم بر جوش
بلبل شده است خاموش، قمریست سراپاگوش

زآنکه همه مشتاقند بر قدح شه مردان

آهنگ در جنت نام خوش و زیباست
خورشید عبودیت در سایه سیمایت
معنای خداترسی در طاقت والایت
شرمنده احسان و اکرام تو، اعدایت

بر در گهِ فضل تو افتاده سر وجدان

برف است که می بارد با لطف و دل آرایی
دشت است که پوشیده دشداشه بیضایی
سیمین شده این صحرا چون حجله یلدایی
تا بلکه رسد از ره داماد شکیبایی

از بام فلک ناظر چشم همه ی حوارن

بر توسن بخت اینک بنشسته امیر عصر
جمعی به تلاش اندر تمحید کنندش قصر
مسرور همه مرغان تابیده شعاع نصر
حاشا که کند زاغی از شان گلستان کسر

امروز بود روز خشم و غضب شیطان



(اشعار کامل در فایل پیوست می باشد)
به روز شده: : ۱۳۹۳/۸/۱۹ ۱۹:۰۷
چاپ صفحه ارسال به دوستان
برچسب‌ها:  غدیر  شعر  راثی زاده 
 
بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم
ارسال نظر
شرایط نظر*
همه‌ی نظرها نیاز به تایید مدیر سایت دارند
عنوان*
نام*
ایمیل*
وب سایت*
پیام*
کد تایید*
7 - 3 = ?  
نتیجه این عبارت را وارد کنید
حداکثر تعداد تلاش برای ارسال: 10 مرتبه