غدير خم
مولانا نظام استرآبادى، قرن دهم
۱۳۹۲/۷/۲۹ ۱۹:۳۳ - webmaster
مولانا نظام استرآبادى (م921ق):

امير صفدر غالب، على ابوطالب
وصىّ احمد مرسل، ولىّ حىّ قدير

خمير مايه علمش نبودى ار بودى
هنوز نان فضيلت به خوانِ دهر، فطير
شهنشها صفت ذات اشرف تو بُوَد
برون ز كنه الهى ز حيّز تقرير

شكستِ رونق دين شد، نه قيمت گهرت
چه اهل غدر شكستند عهد روز غدير(1)

تذييل و تكميل

مرحوم قاضى نوراللّه شوشترى در مقدمه كتابش "مجالس المؤمنين" قطعه اى از يك غديريّه را نقل مى كند و به نام شاعرش اشارتى نمى كند. از آن جا كه قاضى نوراللّه در سال 1019ق. به شهادت رسيده است اين غديريّه بايد از آثار سده دهم ـ يازدهم يا پيش از آن باشد و جا دارد در اين جا نقل شود:

رو از براى سر خويش تاج زريّن ساز
ز خاك پاى جوانمردِ "وال من والاه"

ز دل عداوت او دور دار تا نخورى
ز تيغ لفظ نبى زخمِ "عاد من عاداه"

گواه پاكى اصلت ولاى شاهى دان
كه بر كمال معاليش "هل اتى" ست گواه(2)


1.ر.ك: سرو و تذور، نثارى تونى، تصحيح آقاى ياحقى، چاپ اول انتشارات سروش، 1368ش،ص25
2. همان، ج1، ص3. نثارى تونى نيز از شاعران شيعى در قرن دهم است كه با اشاره به غديرخم گويد:
ايزدش مظهر العجايب خواند
احمدش يار گفت و نايب خواند