غدير خم
سیزدهم رجب مصادف با ولادت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام
۱۳۹۲/۲/۲۸ ۱۵:۰۱ - webmaster
ولادت امیرالمومنین علیه السلام(1)

اولین امام مومنین و خلیفه الله بلافضل بعد از رسول الله خاتم النبیین صلی الله علیه و آله و سلم برادر، پسر عمو، وزیر او سید الوصیین امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام در روز جمعه 13 رجب در بیت الله الحرام، داخل کعبه معظمه به دنیا آمد که قبل از او و بعد از او مولودی در آن جا به دنیا نیامده و نخواهد آمد.(2)

اسم شریفش علی علیه السلام است. صاحب کتاب الانوار می گوید: علی بن ابی طالب علیه السلام در کتاب خدا 300 اسم دارد.(3) مشهورترین القاب آن حضرت، امیرالمومنین است و ابن شهر آشوب بیش از 850 لقب برای آن حضرت ذکر نموده است.(4) مشهورترین کنیه های آن حضرت ابو الحسن علیه السلام است.
والدین امیرالمومنین علیه السلام

پدر والا مقام آن حضرت، سید بطحا حضرت ابوطالب علیه السلام و مادر آن حضرت فاطمه بنت اسد بن هاشم بن عبد مناف سلام الله علیها، بانوی حرم حضرت ابوطالب است که انوار امامت و ولایت اولا از آن خزانه عصمت و گنجینه حیا و عفت به ظهور آمده و اولین هاشمیه ای است که چنین اختر فروزنده ای آورد. آن حضرت نه تنها مادر امیرالمومنین علیه السلام بود، بلکه بعد از وفات عبدالمطلب که شش یا هشت سال از سن مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم گذشته بود، آن حضرت به ابوطالب علیه السلام سپرده شد. فاطمه بنت اسد در حق پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مادری می کرد و همیشه او را بر فرزندان خود مقدم می داشت و همه روزه از آن حضرت علامات نبوت را مشاهده می نمود و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم آن حضرت را مادر خطاب می کرد.(5) هم چنین بعد از رحلت خدیجه کبری سلام الله علیها، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فاطمه زهرا سلام الله علیها را به فاطمه بنت اسد سپردند. ایشان برای آن حضرت مادری می کرد و در دامان عزت خود آن مستوره دو جهان را با جان و دل سرپرستی می کرد، تا زمانی که از دنیا رفت.(6)

آن حضرت در سال چهارم هجری در مدینه طیبه از دنیا رفت و در بقیع مدفون شد. هنگامی که امیرالمومنین علیه السلام خبر فوت والده اش را به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دادند، آن حضرت فرمودند: او مادر من بود. بعد امامه و لباسش را داد که فاطمه سلام الله علیها را به آن ها کفن کنند. خود حضرت بر جنازه نماز خواند و چهل تکبیر بر جنازه گفت و فرمود: چون چهل صف از ملایک بر جنازه اش نماز خواندند، چهل تکبیر گفتم. بعد در قبر خوابید هنگام دفن او را تلقین فرمود و درباره او دعا کرد.(7)

نور امیرالمومنین علیه السلام در اصلاب پدران

حدیث ولادت امیرالمونین علیه السلام هم دلالتی بر صلابت ایمان فاطمه بنت اسد سلام الله علیها مادر آن حضرت دارد.(8) نوری که از عرش پروردگار آمده بود، در انبیا و اوصیا یکی بعد از دیگری منتقل شده تا به عبدالمطلب علیه السلام رسید و بعد از آن نور دو قسم شد. نوری در پیشانی مبارک عبدالله پدر مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که آن نور بعدا به پیشانی آمنه علیها سلام و سپس در صورت خاتم الانبیا صلی الله علیه و آله و سلم منتقل شد. نصف دیگر نور در پیشانی مبارک ابوطالب علیه السلام قرار گرفت. خداوند به ابوطالب علیه السلام چند فرزند عطا فرمود: عقیل، طالب، جعفر، فاخته یا ام هانی، جُمانه و علی امیرالمومنین علیه السلام. هنگامی که خداوند علی علیه السلام را به ابوطالب علیه السلام و فاطمه بنت اسد علیها سلام داد، آن نور در صورت فاطمه بنت اسد سلام الله علیها درخشندگی می کرد.

محل ولادت امیرالمومنین علیه السلام

مکان ولادت امیرالمومنین علیه السلام اشرف بقاع یعنی حرم است. اشرف اماکن حرم مسجد است و اشرف بقاع مسجد کعبه است. مولودی جز آن حضرت در آن مکان به دنیا نیامده است، آن هم در سید ایام روز جمعه، در ماه حرام و در بیت الحرام.(9)

امیرالمومنین علیه السلام سه روز چشم مبارک را باز نکرد، تا او را خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آوردند. آن جا بود که چشم باز کرد. آن حضرت فرمود: او مرا مخصوص به نظر خود قرار داد و من او را مخصوص به علم خویش قرار دادم.(10) سپس آن حضرت را در آغوش کشید و به منزل ابوطالب آورد.(11)

پیش گویی از ولادت امیرالمومنین علیه السلام

جابر بن عبدالله انصاری می گوید: راهبی بود به نام مثرم بن رعیب که 190 سال عبادت کرده بود، ولی حاجتی از خدا نخواسته بود. روزی از خداوند خواست یکی از اولیا اش را به او بنمایاند. خداوند متعال جناب ابوطالب علیه السلام را نزد او فرستاد و بعد از آن که راهب دانست این آقا چه کسی است، به آن حضرت بشارت داد که ای ابوطالب، خداوند به تو پسری عنایت می فرماید که او ولی خداست و اسم شریف او علی است. هنگامی که او را درک کردی سلام مرا به او برسان و به او بگو مثرم راهب، اقرار می کند به وحدانیت خداوند و به ولایت تو یا امیرالمومنین علیه السلام شهادت می دهد.

هنگام رفتن جناب ابوطالب علیه السلام خرما و انگور و انار بهشتی میل فرمودند و به منزل آمدند. فاطمه بنت اسد علیها سلام بانوی حرم جناب ابوطالب علیه السلام هم خرمایی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به آن حضرت داده بودند میل فرمود و به ابوطالب هم دادند و آن حضرت هم میل فرمود. پیامبر فرموده بودند: این خرما را کسی می خورد که اقرار به توحید و نبوت من داشته باشد. بعد از آن که پدر و مادر آن حضرت میوه های بهشتی را میل فرمودند، وجود حضرت مولی الموحدین علی بن ابی طالب علیه السلام به وجود آمد. هنگامی که فاطمه بنت اسد علیها سلام حامل آن وجود شریف شد، به زیبایی و نورانیتش افزوده شد.

انعقاد نطفه امیرالمومنین علیه السلام (12)

هنگامی که وجود شریف آن حضرت در بطن فاطمه بنت اسد علیها سلام قرار گرفت در مکه زلزله شد و قریش بت ها را به کوه ابوقبیس آوردند، ولی زلزله بیشتر شد و بت ها به رو افتادند. آن ها به ابوطالب پناه بردند و آن حضرت بالای کوه آمد و فرمود: مردم در این شب اتفاق مهمی افتاده است. خداوند خلقی را آفریده که اگر از او اطاعت نکنید و اقرار به ولایت او ننمایید و شهادت به امت او ندهید این زلزله ساکن نمی شود. پس به اطاعت و ولایت و امامت او اقرار کنید. سپس در حالی که اشک می ریخت دستان مبارک را بلند نمود و فرمود: پروردگار من و آقای من، تو را می خوانم به محمدیت پسندیده و علویت بلند مرتبه و به فاطمیت درخشنده و نورانی که بر سرزمین تهامه به رحمت و مهربانی خویش لطف بفرمایی. دیگران آمین گفتند. دعا که تمام شد، زلزله پایان یافت. عرب ها در زمان جاهلیت تا گرفتار می شدند این دعا را می خواندند و گرفتاری بر طرف می شد.

جعفر بن ابی طالب علیه السلام صدای آن حضرت را از شکم مادر شنید و بی هوش شد. هم چنین فاطمه بنت اسد علیها سلام به قصد طواف گرد خانه خدا می رفت، ناگهان آن حضرت از داخل شکم دو پای خود را به شدت فشار می داد و نمی گذاشت مادرش به محلی که بت ها نصب شده اند نزدیک شود، حال آن که مادرش برای عبادت خانه خدا طواف می کرد. زمانی دیگر، بتها در مقابل آن فرزند به دنیا نیامده به صورت به زمین می افتادند. شیر درنده طایف در برابر ابوطالب تعظیم کرد. هنگامی که آن حضرت علت را جویا شد، شیر گفت: شما پدر اسد الله و کمک محمد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم و مربی شیر خدا هستی.

مادر امیرالمومنین در کعبه:

جمعه شب سیزدهم رجب بانوی بزرگ وار ابوطالب علیه السلام احساس درد کرد ولی با قرائت نامی مخصوص آرامش پیدا کرد. هنگامی که جناب ابوطالب علیه السلام خواست زنانی از قریش را برای کمک فاطمه بنت اسد علیها سلام بیاورد، از گوشه خانه ندایی رسید: ای ابوطالب صبر کن چرا که دست نحس نباید ولی خدا را لمس کند. صبح هنگام فاطمه بنت اسد علیها سلام ندایی شنید: ای فاطمه به خانه ما بیا. ابوطالب علیه السلام و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آن حضرت را به مسجد الحرام آوردند. عباس بن عبد المطلب که به همراه جماعتی در مسجد نشسته بودند، دیدند که فاطمه سلام الله علیها وارد مسجد الحرام شد و در مقابل کعبه ایستاد. نگاهی به سوی آسمان نمود و چنین فرمود: پروردگارا، من به تو و پیامبران و کتاب هایی که از جانب تو آمده اند ایمان دارم. من کلام جدم ابراهیم خلیل را تصدیق می کنم و او بوده که این خانه را بنا کرده است. تو را قسم می دهم و از تو می خواهم به حق کسی که این خانه را بنا کرده است، به حق فرزندی که در شکم من است و با من سخن می گوید، با گفتارش با من انس می گیرد، من یقین دارم که یکی از آیات و نشانه های تو است، این ولادت را بر من آسان فرمایی.(13)

ناگهان حاضرین در مسجد الحرام دیدند که دیوار پشت آن سمتی که در کعبه است شکافته شد و فاطمه بنت اسد علیها سلام داخل شد. هر چه کردند قفل در کعبه را باز کنند، ممکن نشد و دانستند که حکمت خداوند در کار است.(14) فاطمه بنت اسد علیها سلام می فرماید: هنگامی که داخل کعبه شدم، دیدم حوا علیها سلام، ساره علیها سلام، آسیه علیها سلام مادر موسی بن عمران و مریم علیها سلام مادر عیسی علیه السلام آمدند. آنان به من سلام کردند: اسلام علیک یا ولیه الله و در مقابلم نشستند. آن چه در ولادت خاتم الانبیا صلی الله علیه و آله و سلم انجام دادند در ولادت علی بن ابی طالب علیه السلام نیز انجام دادند، چرا که فاطمه بنت اسد علیها سلام در هنگام ولادت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم حضور داشت و به ابوطالب علیه السلام ماجرا را خبر داد. حضرت ابوطالب علیه السلام قبلا به او فرموده بود 30 سال صبر کن تا خدا مولودی به تو عنایت کند مثل خاتم الانبیا صلی الله علیه و آله و سلم مگر در نبوت که وصی و وزیر او خواهد شد.(15)

روز ولادت امیرالمومنین علیه السلام

روز جمعه علی بن ابی طالب علیه السلام مانند خورشیدی بر روی سنگ سرخ در گوشه راست کعبه طلوع فرمود. همین که قدم بر زمین نهاد به سجده افتاد و دست ها را به سوی آسمان بلند نمود: اَشهَدُ اَن لا اِلهَ الا الله و ان مُحَمَّدً رَسولُ الله و اَشهَدُ اَنَّ عَلیاً وَلیُّ مُحَمَّد رَسول الله بِمُحَمَّد یختم الله النبوه و بی یختم الوصیه و انا امیرالمومنین(شهادت می دهم که خدایی جز الله نیست و محمد پیامبر خدا است و علی وصی محمد رسول الله است. به محمد نبوت ختم می شود و به من وصایت کامل و تمام می شود و منم امیرالمومنین).(16) سپس فرمود: جاء الحق و زهق الباطل(حق آمد و باطل رفت). در این هنگام که وجود سراپا جودش پای بر این عرصه خاکی نهاده بود، بت هایی که در کعبه بود به صورت بر زمین افتادند و آسمان ها نورانی شد. شیطان فریاد بر آورد: وای بر بت ها و بت پرستان از این فرزند!

سخنان امیرالمومنین علیه السلام پس از تولد

آن گاه سلام بر زنان بهشتی نمود و حال آنان را پرسید. بانوان بهشتی او را در آغوش گرفتند و حضرت با آنان تکلم فرمود. هنگامی که حضرت حوا علیها سلام پاسخ داد: سلام بر تو پسرم، علی بن ابی طالب علیه السلام از حال حضرت آدم علیه السلام پرسید. حوا سلام الله علیها پاسخ داد: غرق در نعمت های خداوند است و در جوار پروردگار متنعم است. در این هنگام که آن حضرت داخل کعبه بود، ابوطالب علیه السلام در کوچه و بازار صدا می زد: بشارت باد شما را که ولی خدا ظاهر شده است. همان کسی که وصایت به او تمام و کامل می شود.(17)

پس از رفتن زنان بهشتی، پیامبران الهی حضرت آدم، حضرت نوح، حضرت ابراهیم، حضرت موسی و حضرت عیسی علیهم السلام آمدند و امیرالمومنین علیه السلام با دیدن آنان حرکتی نمود، تبسم فرمود و آن بزرگ واران بر حضرتش سلام کردند: سلام بر تو ای ولی خدا. حضرت در جواب فرمود: علیکم السلام و رحمه الله و برکاته و جداگانه بر هر یک سلام نمودند. آن بزرگ واران یکی بعد از دیگری او را در آغوش گرفتند و بوسیدند و زبان به مدح او گشودند و رفتند. سپس ملایکه آمدند و او را به آسمان ها بردند و باز آوردند و بردند و هر بار کلماتی مخصوص در فضایل و مناقب حضرت می فرمودند.(18) فاطمه بنت اسد سلام الله علیها می فرماید: بار دوم در حالتی آن حضرت را آوردند که او را در حریر سفید بهشتی پیچیده بودند و به من گفتند: او را از چشم بینندگان حفظ کن که ولی رب العالمین است. بدان که وارد بهشت نمی شود مگر کسی که ولایت او را بپذیرد و امامت و ولایت او را تصدیق کند. خوشا به حال آن که تابع اوست و وای بر کسی که از او روی گردان شود. مَثَل او چون کشتی نوح است. هر که به آن پیوست نجات می یابد و هر که از آن باز ماند غرق می شود و سقوط می کند. سپس در گوش مطلبی گفتند که من نفهمیدم. بعد او را بوسیدند و برخاستند و بیرون رفتند و من ندانستم از کجا خارج شدند.(19)

سه روز در کعبه

فاطمه بنت اسد علیها سلام که بعد از سه روز مهمان الهی بود، فرزند مبارک و محترم خود را آغوش گرفته و آماده خروج از کعبه شد، که هاتفی غیبی چنین ندا داد: ای فاطمه نام این مولود را علی بگذار، چرا که من خدای علی اعلا هستم. من نام او را از نام خود گرفته ام و او را ادب آموخته ام و امر خود را به او سپرده ام و او را بر پیچیدگی ای علم خود آگاهی داده ام. او در خانه من به دنیا آمده است. او اول کسی است که بر فراز خانه من اذان می گوید و بت ها را می شکند و آن ها را از بالای کعبه به صورت می اندازد. خوشا به حال کسی که او را دوست می دارد، از او اطاعت می کند و او را یاری می نماید. وای بر کسی که بغض او را دارد، از او سر پیچی می کند، او را خوار می نماید و حق او را انکار می نماید.(20) در این سه روز در هر محفلی سخن از این مولود مبارک و استثنایی بود، به خصوص باز نشدن قفل در کعبه، شکافته شدن دیوار کعبه در روز روشن و دیدن آن توسط کفار، این مطلب را به صورت یک مساله عمومی در آورده بود.

طلوع نور علی علیه السلام در آغوش پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم

صبح روز چهارم در مقابل دیدگان به انتظار نشسته، ناگهان دیوار کعبه از مکان قبلی شکاف برداشت به حدی که فاطمه بنت اسد علیها سلام با فرزند عزیزش از آن جا خارج شدند. مردم همه نگاه می کردند، قبل از سوال کسی، فاطمه بنت اسد علیها سلام از بعضی وقایع داخل خانه خبر داد و از عظمت آن مولود و غذاهای بهشتی و این که نام این حضرت به ندای آسمانی علی علیه السلام است. ابوطالب علیه السلام و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پیش آمدند، فاطمه بنت اسد علیها سلام با مولود پیش آمد. حضرت مولی الموحدین علی علیه السلام فرمودند: اسلام علیک یا ابه و رحمه الله و برکاته. ابوطالب علیه السلام فرمود: و علیکم السلام یا بنی و رحمته الله و برکاته و آن حضرت را در آغوش گرفت.(21)

امیرالمومنین علیه السلام چشمان مبارک به صورت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم باز کرد و تبسم فرمود و خود را حرکتی داد و فرمود: السلام علیک و رحمه الله و برکاته، مرا در آغوش بگیر. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پاسخ سلامش را داد و آن حضرت را در آغوش گرفت و بوسید و دست در دست او گذاشت. آن گاه امیرالمومنین علیه السلام دست راست بر گوش نهاد و اذان و اقامه فرمود و به یگانگی خداوند عزوجل و نبوت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شهادت داد.(22) سپس از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بر قرائت کتب آسمانی اجازه خواست، بعد از آن که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اجازه فرمود سینه را صاف کرد و آن چه در صحف حضرت آدم، نوح، ابراهیم، موسی و عیسی علیهم السلام بود قرائت فرمود، سپس شروع به قرائت قرآن نمود که هنوز نازل نشده بود. آن حضرت سوره مبارکه مومنون را آغاز کرد: قد افلح المومنون... و سپس در حالتی که آن حضرت در آغوش رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بود به خانه ابوطالب بازگشتند.(23)

فاطمه بنت اسد سلام الله علیها می فرماید: هنگامی که از کعبه خارج شدم و فرزند را نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم گذاشتم، آن حضرت اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ آن حضرت گفت و فرمود: این مولودی است که بر فطرت به دنیا آمده است.(24) در روز سوم ولادت یا روز سوم خروج از کعبه و در بعضی قول ها دهم ذی الحجه حضرت ابوطالب علیه السلام ولیمه مفصلی داد و فرمود: بیایید برای ولیمه علی بن ابی طالب علیه السلام و قبلا 7 بار کعبه را طواف کنید و بعد بر فرزندم علی علیه السلام سلام کنید.(25)

کودکی علی علیه السلام با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم

امیرالمومنین علیه السلام درباره دوران کودکی خود و همراه بودن با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چنین می فرماید: به هنگام کودکی، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مرا در آغوش می گرفت و به سینه می چسباند. غذا را می جوید و به دهانم می گذارد و از بوی خوش خویش به مشام جانم می بویانید. او در گفتارم دروغ و در کردارم اشتباه و نادانی نیافت. خداوند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را از هنگام شیرخوارگی با بزرگ ترین فرشتگان همراه کرد، تا شبانه روز او را در راه بزرگ واری ها و نیکی های جهان رهنمون باشد. من نیز از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پیروی می کردم، چنان که کودک شیرخواری از مادر فرمان می برد و از کردارهای او پیروی می کند. هر سال به کوه حرا می رفت و در این هنگام هیچ کس جز من او را نمی دید.(26)


--------------------------------------------

منابع

1-ارشاد شیخ مفید،ج1،ص5. اعلام الوری،ج1،ص306. تهذیب شیخ طوسی،ج6،ص19. مصباح کفعمی،ج2،ص599. بحار،ج97،ص383. مستدرک حاکم،ج3،ص180. مناقب خوارزمی،ص12. اسد الغابه،ج5،ص517. مصباح المتهجد،ص741. کشف الغمه،ج1،ص59. مناقب ابن شهر آشوب،ج3،ص353. زاد المعاد،ص21.
2-حاکم نیشابوری در مستدرک می گوید: اخبار متواتر است در اینکه فاطمه بنت اسد ( علیها السلام) حضرت امیر المومنین را داخل کعبه به دنیا آورده است. ج 3 ص 483.
3-مناقب ابن شهر آشوب،ج3،ص319.
4-مناقب این شهر آشوب،ج3،ص321.
5-مختصری از احوال حضرت ابوطالب در 26 رجب ذکر می شود.
6-منتخب التواریخ،ص113.
7-تلخیص از ریاحین الشریعه،ج3،ص3 .
8-منتخب التواریخ،ص113. اعلام الوری،ج1،ص306.
9-ریاحین الشریعه،ج3،ص7.
10-مناقب ابن شهر آشوب،ج2،ص200.
11-منقب ابن شهر آشوب،ج2،ص204.
12-مناقب،ج2،ص192. روضه الواعظین،ج1،ص78.
13-مناقب ابن شهر آشوب، ج2،ص196. روضه الواعظین،ج1،79. بحار،ج35،ص11.
14-مناقب ابن شهر آشوب،ج2،ص198. امالی شیخ طوسی،ص706. بحار،ج35،ص36. آفتاب کعبه،ص45.
15-اعلام الوری،ج1،ص306. ارشاد،ج1،ص5.
16-بحار الانوار،ج35،ص6. روضه الواعظین،ج1،ص81.
17-مناقب،ج2،ص198.
18-روضه الواعظین،ج1،ص79. مناقب،ج2،ص198. بحار الانوار،ج35،ص13.
19-علی علیه السلام ولید الکعبه،ص32.
20-علی ولید الکعبه،ص32.
21-بحار الانوار،ج35،ص9و35.
22-مناقب،ج2،198.
23-بحار الانوار،ج35،ص22. مناقب،ج2،ص198.
24-بحار الانوار،ج35،ص18. مناقب،ج2،ص172. کشف الغمه،ج1،ص59.
25-مناقب،ج2،ص199.
26-مناقب،ج2،ص199. قسمت های آخر خطبه 234 نهج البلاغه فیض الاسلام،ص 803