غدير خم
خطبه ای سرنوشت ساز
۱۳۹۰/۸/۲۳ ۱۵:۳۴ - admin
هدف از این نوشته بازخوانی فرازهایی از خطبه با شکوهی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز هجدهم ذی الحجه سال دهم هجرت در منطقه ای به نام غدیر ایراد کردند. اما قبل از ورود به متن خطبه لازم می دانیم چند سطری را به خود خطبه و سابقه نقل آن اختصاص دهیم:

واقعه با شکوه و بسیار مهم غدیر، شامل مراحل مقدماتی (قبل از خطبه) و متن خطبه و وقایعى كه همزمان با خطبه اتفاق افتاد و آنچه پس از خطبه به وقوع پیوست به صورت یك روایت مفصل نقل نشده و یا اگر شده به دست ما نرسیده است. آنچه اکنون ما در اختیار داریم نقل های کوتاه و گسترده ای است که حاضرین در آن مراسم باشکوه، دیده یا شنیده اند و بعد نقل کرده اند.
خوشبختانه قسمتهاى مهم این واقعه که بخشهای کلیدی آن است به طور متواتر نقل شده و نیز متن کامل خطبه غدیر که محور اصلی آن همایش بی نظیر بود با اندک اختلافی در الفاظ و نه در محتوا در نُه كتاب از منابع شیعه كه هم اكنون در دست مى باشد و به چاپ هم رسیده با اسناد متصل موجود است.

متنی را که ما برای بازخوانی برگزیده ایم متنی است که مرحوم طبرسی (م558 ق) در کتاب الاحتجاج،
جلد اول، صفحه 58 از طریق امام باقر علیه السلام نقل کرده است.



فهرست تقریبی خطبه غدیر

این خطبه به چاپهای امروزی حدود بیست صفحه است که اگر خواسته باشیم فهرستی اجمالی از مضمون آن البته با توجه به حجم مطالب ایراد شده ارائه دهیم فهرستی شبیه به فهرست زیر خواهد شد:

1. حمدو ثنای الهی: دو صفحه

2. ابلاغ فرمان الهی مبنی بر اینکه انجام رسالت در گرو اعلام ولایت است: یک صفحه و نیم

3. اعلام امامت ائمه دوازده گانه و ولایت آنها: سه صفحه

4. معرفی شخص علی علیه السلام به عنوان امیرالمومنین و جانشین بلافصل خود: یک صفحه

5. تاکید بر توجه امت اسلامی به مساله امامت: یک صفحه و نیم

6. اشاره به منافقین و نقشه های آنان و نیز هشدار به امت اسلامی در مورد آنها: سه صفحه

7. بیان اوصاف دوستان و دشمنان اهل بیت علیهم السلام: دو صفحه

8. درباره آخرین امام، حضرت بقیة الله الاعظم علیه السلام: یک صفحه

9. بیانات مقدماتی برای مراسم بیعت مردم با امیرالمومنین علیه السلام: یک صفحه

10. در مورد حلال و حرام، واجبات و محرمات: دو صفحه

11. سخنان پایانی با موضوع
بیعت که پس از آن، مراسم رسمی بیعت آغاز شد: دو صفحه

در ادامه بخشهایی از این خطبه سرنوشت ساز را که کمتر مورد بازخوانی و توجه قرار گرفته و یا نیاز به توجه بیشتر دارند گزینش و در حد توان، ترجمه شیوایی از آن ارائه می شود و در مواردی هم که نیاز به شرح و توضیحی بیش از ترجمه وجود دارد توضیحاتی را به آن می افزاییم.



بخشهایی از فراز دوم : انجام رسالت در گرو اعلام ولایت

رسول خدا صلی الله علیه و آله پس از حمد و ثنای الهی به عنوان مقدمه آن اعلام بزرگ فرمود: خدای متعال به من خبر داده که اگر آنچه را که در مورد علی [علیه السلام] بر من نازل می کند ابلاغ نکنم وظیفه رسالتم را انجام نداده ام و بعد این آیه را بر من نازل کرد: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْكافِرین‏» (1)

مردم! من تا کنون در ابلاغ آنچه به من وحی شده هیچ قصور و کوتاهی نکرده ام. سبب نزول این آیه آنهم با این لحن این است که جبرئیل امین سه بار بر من نازل شد و مرا از جانب خدا
مامور کرد تا در این محل بایستم و به همگان اعلام کنم که «أَنَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ ع أَخِی وَ وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی وَ الْإِمَامُ مِنْ بَعْدِی الَّذِی مَحَلُّهُ مِنِّی مَحَلُّ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی وَ هُوَ وَلِیُّكُمْ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» علی فرزند ابوطالب [علیهمالسلام] برادر و وصی من و جانشین و امام بعد از من است؛ جایگاه او نسبت به من مانند جایگاه هارون نسبت به موسی است جز آنکه بعد از من پیامبری نخواهد بود و علی [علیه السلام] بعد از خدا و رسولش ولیّ امر شماست.

نکته: شخصى به حضرت على بن الحسین علیهما السلام عرض كرد: عده ای مى‏گویند بهترین مردم بعد از پیغمبر خدا صلى اللَّه علیه و آله أبو بكر، بعد از او عمر، بعد از او عثمان و در نهایت على علیه السلام است. فرمود: آیا خبر دارى كه از رسول خدا صلی الله علیه و آله به علىّ علیه السلام فرمود: نسبت تو به من، نسبت هارون به موسى است با این تفاوت كه پس از من پیغمبرى نخواهد بود؟ بنابراین کسی در فضیلت به گرد پای علی علیه السلام هم نمی رسد تا چه رسد به اینکه در مقامی برتر از او قرار گیرد.(2)در ادامه فرمود: از
جبرئیل خواستم تا از خدا بخواهد مرا از ابلاغ این فرمان به شما معاف کند؛ زیرا من از کمی متقین و کثرت منافقین و نیز مخالفت و خیانت اهل معصیت و حیله های مسخره کنندگان اسلام باخبرم؛ همانهایی که خدا در باره شان فرمود: با زبانهایشان چیزی را می گویند که در دل به آن ذره ای باور ندارند.(3)

این عده بارها و بارها مرا رنجاندند و باعث آزار و اذیت من شدند تا جایی که همراهی و گفتگوهای مکرر علی [علیه السلام] با من و نیز توجه من نسبت به او را برنتافتند و بر من نام «أُذُن» گذاشتند؛ یعنی کسی که هر حرفی را می شنود. اینجا بود که خداوند در آیه ای پاسخ آنها را داد.(4)

و اکنون اگر بخواهم می توانم نام هر یک از آنها را ببرم و با انگشت به تک تک آنها اشاره کنم و مشخصات آنها را به وضوح بیان کنم تا همه آنها را بشناسند؛ اما به خدا سوگند که من در مورد آنها با نهایت بزرگواری رفتار کرده و از افشای نام و مشخصات آنها صرف نظر می کنم؛ « وَ لَوْ شِئْتُ أَنْ أُسَمِّیَ بِأَسْمَائِهِمْ لَسَمَّیْتُ وَ أَنْ أُومِیَ إِلَیْهِمْ بِأَعْیَانِهِمْ لَأَوْمَأْتُ وَ أَنْ أَدُلَّ عَلَیْهِمْ لَدَلَلْتُ وَ لَكِنِّی وَ اللَّهِ فِی أُمُورِهِمْ قَدْ
تَكَرَّمْتُ»

نکته:اسم و رسم تمام منافقین و مخالفین و منکرین ولایت بر حضرت معلوم و عیان بود ولی از آنجایی که قصاص قبل از جنایت نارواست و آن حضرت مامور بود تا بر اساس ظاهر افراد با آنها رفتار کند آنها به عامه مردم معرفی نکرد؛ ولی بنابر وظیفه ای که داشت خطر این گروه را به مردم گوشزد کرد؛ هر چند اعضای این گروه و فعالیتعای مخفی آنها بر خواص اهل بصیرت پوشیده نبود.

در ادامه فرمود: با تمام این اوصاف و نیز با وجود منافقان و مخالفان سر سخت، خداوند مرا از انجام این ماموریت معاف نکرد و با انزال این آیه [ضمن تاکید بر انجام آن ماموریت،] انجام رسالت را در گرو ابلاغ امامت و خلافت علی علیه السلام دانست و در همین آیه، بی اثری تلاش آن عده از بدخواهان و مخالفان را نیز به من نوید داد. « وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُكَ مِنَ النَّاس‏» (5)

خطبه سرنوشت سازی که رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز هجدهم ذی الحجه سال دهم هجری در غدیر خم ایراد فرمودند دارای فراز های بسیار مهمی است که جز یک بخش مشهور و معروف، سایر بخشهای آن یا مطرح نمی شود یا کمتر مورد دقت و باز خوانی قرار می
گیرد. در این سلسله مقالات برآنیم تا با طرح بخشهایی از آن خطبه باشکوه، ضمن باز خوانی این سند حقانیت شیعه در مواردی هم نکاتی را به نام شرح و توضیح به آن بیفزاییم.

بخشهایی از فراز سوم: اعلام ولایت امری امیرالمومنین علیه السلام و امامان بعد از او و تاکید بر تبعیت از ایشان

آنگاه فرمود: مردم! بدانید که خدا او را به ولایت امری و امامت شما منصوب ساخت و اطاعتش را بر همگان واجب کرد. هر کس با او مخالفت کند ملعون است و از رحمت خدا به دور و هر که از او پیروی کند مشمول رحمت الهی خواهد بود و مومن کسی است که او را تصدیق نماید؛ « مَلْعُونٌ مَنْ خَالَفَهُ مَرْحُومٌ مَنْ تَبِعَهُ مُؤْمِنٌ مَنْ صَدَّقَهُ»نکته: ولایت امری امیرالمومنین علیه السلام امری ساده و از مستحبات دین نیست که پذیرشش ثواب داشته باشد و عدم قبولش آسیبی به دین نزند؛ بلکه سعادت و شقاوت هر فرد و مسلمانی در گرو قبول یا انکار آن است.

مردم! اینجا آخرین محلّ گردهمایى و گفتگوى من با شما است‏؛ فرمان خدا را بشنوید و آن را اطاعت کنید و در برابر آن تسلیم باشید. بعد از من علی [علیه السلام] به امر خدا، ولیّ امر و امام شماست و بعد از او تا روز قیامت،
امامت در نسل من و از فرزندان او خواهد بود؛ « ثُمَّ مِنْ بَعْدِی عَلِیٌّ وَلِیُّكُمْ وَ إِمَامُكُمْ بِأَمْرِ رَبِّكُمْ ثُمَّ الْإِمَامَةُ فِی ذُرِّیَّتِی مِنْ وُلْدِهِ إِلَى یَوْمِ تَلْقَوْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ »

مردم! علی [علیه السلام] را در بین خود برتری دهید! خداوند تمام علوم را به من آموخت و من نیز هر آنچه را که خدا به من آموخت به او تعلیم دادم؛ « مَا مِنْ عِلْمٍ إِلَّا عَلَّمْتُهُ عَلِیّاً»

نکته:این ویژگی علی علیه السلام از جمله فضایلی است که دوست و دشمن به آن معترفتند و کسی منکر آن نیست که کسی در علم و دانش نه تنها برتر از علی علیه السلام نبود بلکه در حد و اندازه او نیز کسی وجود نداشت. همین کفایت می کند تا صاحبان وجدان و انصاف کسی را در جای او ننشانند و خلیفه رسول خدا صلی الله علیه و آله نخوانند.

در ادامه فرمود: مردم! از مسیر او خارج نشوید و از پذیرش ولایت امری او سرباز نزنید. او کسی است که به حق دعوت کرده و به آن عمل می کند و در مقابل، باطل را نابود و از پیروی آن نهی می کند.

او اولین کسی است که به من ایمان آورد و قبول کرد تا جان خود را فدای من کند. در آغاز او تنها مردی
بود که همراه با من، خدا را عبادت می کرد؛ « إِنَّهُ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ هُوَ الَّذِی فَدَى رَسُولَهُ بِنَفْسِهِ وَ هُوَ الَّذِی كَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ وَ لَا أَحَدَ یَعْبُدُ اللَّهَ مَعَ رَسُولِهِ مِنَ الرِّجَالِ غَیْرُهُ »

نکته: این عبارت و شهادت رسول خدا صلی الله علیه و آله سند محکمی است برای ابطال ادعایی که ابوبکر را اول مسلمان و مومن به رسول خدا صلی الله علیه و آله می پندارد.

مردم! علی [علیه السلام] امامی است که خدا او را به امامت امت منصوب کرده و خدا کسی را که ولایت او را منکر شود نخواهد بخشید و او را به چنان عذابی گرفتار کند که تا کنون کسی را آنگونه عذاب نکرده است بنابراین از مخالفت با او برحذر باشید.

مردم! هر کس در رسالت من شک کند گرفتار کفر جاهلی می شود. هر که در ذره ای از آنچه امروز گفتم تردید کند در تمام سخنان من تردید کرده و هر که چنین باشد آتش جهنم سزای او خواهد بود؛ « مَنْ شَكَّ فِی شَیْ‏ءٍ مِنْ قَوْلِی هَذَا فَقَدْ شَكَّ فِی الْكُلِّ مِنْهُ وَ الشَّاكُّ فِی ذَلِكَ فَلَهُ النَّارُ »

نکته: تردید در الهی بودن انتصاب علی علیه السلام به خلافت،
ولایت و امامت بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله مساوی با شک و تردید در سخنان آن حضرت و به عبارتی شک در صدق رسالت و امانت داری اوست. بی شک کسی که با علم و از روی عمد چنین کند به فرموده رسول خدا صلی الله علیه و آله سزای او آتش جهنم خواهد بود.

در ادامه رسول خدا صلی الله علیه و آله منکران و مخالفان را با شدت بیشتری از مخالفان و منکران این ولایت امری یاد کرد و فرمود: « مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَغْضُوبٌ مَغْضُوبٌ مَنْ رَدَّ عَلَیَّ قَوْلِی هَذَا وَ لَمْ یُوَافِقْهُ » دو بار فرمود ملعون است و نیز دوبار فرمود مغضوب است کسی که این سخن مرا [که سخن خدا بود] نپذیرد و با آن موافقت نکند. بدانید که جبرئیل به من خبر داد که خداوند فرموده است: « مَنْ عَادَى عَلِیّاً وَ لَمْ یَتَوَلَّهُ فَعَلَیْهِ لَعْنَتِی وَ غَضَبِی» هر کس با علی دشمنی کند و ولایت او را نپذیرد لعنت و غضب من بر او باد.

سپس با توجه دادن مردم به علی علیه السلام فرمود: « أَنَّ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ وَ هُوَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع أَخِی وَ وَصِیِّی»

نکته: رسول خدا صلی الله علیه و آله در اعلام ولایت امری
امیرالمومنین علیه السلام از کلمه «هذا» (این) استفاده می کند با اینکه ظاهرا نیازی به این کلمه نبود زیرا هم نام علی علیه السلام را می برد و هم مردم به چشم می دیدند که مراد حضرت چه کسی است؛ اما از «هذا» استفاده می کند تا بعد کسی نگوید منظور پیامبر از «علی» فلان علی بود؛ نه علی بن ابیطالب علیهم السلام و این از نکات دقیق این فراز است.

بعد از این فراز فرمود: مردم! «إِنَّ عَلِیّاً وَ الطَّیِّبِینَ مِنْ وُلْدِی هُمُ الثَّقَلُ الْأَصْغَرُ وَ الْقُرْآنُ الثَّقَلُ الْأَكْبَرُ» علی و فرزندان و نسل پاک او ثقل اصغرند و قرآن ثقل اکبر؛ این دو ثقل از یکدیگر خبر می دهند و همیشه با هم هستند و هیچگاه هیچ نقطه اختلاف و افتراقی بین آن دو نخواهد بود تا اینکه در حوض کوثر هر دو آنها نزد من خواهند آمد. آنها امینان خدا در بین خلقش و حاکمان خدا در زمین هستند.

نکته: این فراز اشاره به حدیث ثقلین است و از نظر محتوا کاملا با آن هماهنگ است.

در پایان این فراز نیز چنین فرمود: «أَلَا وَ قَدْ أَدَّیْتُ أَلَا وَ قَدْ بَلَّغْتُ» من وظیفه ام را انجام دادم و حکمی که مامور به ابلاغ آن بودم را به مردم ابلاغ کردم.

بخشهایی
از فراز چهارم: معرفی شخص علی علیه السلام به عنوان امیرالمومنین و جانشین بلافصل رسول خدا صلی الله علیه و آله

پس از آن بیانات گوهربار و سرنوشت ساز که در معرفی امیرالمومنین علیه السلام صورت گرفت رسول خدا ص دست علی علیه السلام را گرفت و تا آنجا که ممکن بود بالا برد و در چنین حالتی فرمود:

مردم! این علی است « هَذَا عَلِیٌّ» برادر من، وصیّ و دربردارنده علم من. او جانشین من در امت و در تفسیر و تبیین کتاب خداوند متعال است «خَلِیفَتِی عَلَى أُمَّتِی وَ عَلَى تَفْسِیرِ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ». او جانشین رسول خدا، امیر مومنین و پیشوای هدایت است و اوست که با ناکثین (عهدشکنان) و قاسطین (ظالمان) و مارقین (خوارج) می جنگد و آنها را به درک واصل می کند؛ «خَلِیفَةُ رَسُولِ اللَّهِ وَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْإِمَامُ الْهَادِی وَ قَاتِلُ النَّاكِثِینَ وَ الْقَاسِطِینَ وَ الْمَارِقِینَ»

نکته: از این فراز فهمیده می شود که رسول خدا صلی الله علیه و آله لقب «امیرالمومنین» را تنها به علی بن ابیطالب علیهما السلام اعطا کرد و همین جا پاسخ این سوال روشن می شود که امثال معاویه و پیشینیان او که به خود لقب
امیرالمومنین دادند آیا به حق این کار را کردند یا با سرقت این لقب به دنبال غصب جایگاه علی بن ابیطالب علیهما السلام بودند؟

در این فراز رسول خدا صلی الله علیه و آله با خبر از غائله عایشه، طلحه و زبیر در جمل (ناکثین) و معاویه در صفین (قاسطین) و خوارج در نهروان (مارقین) رسما آنها را باطل و در برابر دین خدا نامید.

بعد از این اعلام رو به مردم فرمود:

من از جانب خدا مامورم که این چنین بگویم: « اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ الْعَنْ مَنْ أَنْكَرَهُ وَ اغْضَبْ عَلَى مَنْ جَحَدَ حَقَّهُ» خدایا دوست بدار کسی را که علی[علیه السلام] را دوست می دارد و دشمن باش با کسی که با او دشمن است و لعنت کن کسی را که منکر او باشد و غضب کن بر کسی که حق او را انکار می کند.

آنگاه حضرت در عبارتی به این دو آیه اشاره کردند:« الْیَوْمَ‏ أَكْمَلْتُ‏ لَكُمْ دینَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْكُمْ نِعْمَتی‏ وَ رَضیتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دیناً»(6) و « وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرین‏» (7) و این دو را مرتبط با جریان اعلام ولایت امری
امیرالمومنین علیه السلام بیان کردند.

نکته: اکمال و اتمام دین به ولایت امیرالمومنین علیه السلام و امامان بعد از ایشان است و چنین دینی مورد رضایت خداوند متعال است و دینی از مردم پذیرفته است که در آن اعتقاد و پیروی از ولایت آن بندگان برگزیده خدا وجود داشته باشد.



بخشهایی از فراز پنجم: تاکید بر توجه امت اسلامی به مساله امامت

فرمود: مردم! خداوند متعال دین شما را با امامت علی بن ابی طالب علیه السلام کامل کرد؛ با این اکمال کسانی که به او و بعد از او به امامان بعد از او که از نسل من و فرزندان اویند اقتدا نکنند؛ تمام اعمالشان نابود و در جایگاهشان برای همیشه جهنم خواهد شد.(8)

نکته: برخی با دیدن نماز و قرائت قرآن و اعمال و مستحبات مسلمانانی که اعتقادی به ولایت و امامت امیرالمومنین علیهما السلام و امامان بعد از ایشان ندارند این توهم برای آنها ایجاد می شود که آنها با گوی مسلمانی و ورود در بهشت را از معتقدین به پیام غدیر ربوده اند که این فراز خط بطلانی است بر آن پندار.

ابوحمزه ثمالی نقل می کند که امام زین العابدین علیه السلام از من پرسید: با فضلیت ترین منطقه روی زمین کجاست؟ عرض
کردم: خدا و رسولش و فرزند رسولش بهتر می دانند. فرمود: «أَفْضَلُ الْبِقَاعِ مَا بَیْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ» برترین و با فضیلت ترین منطقه بین رکن و مقام(9) است. بعد فرمود: اگر کسی به مقداری که نوح علیه السلام در بین قومش فعالیت می کرد که 950 سال بود(10) بین رکن ومقام روزها روزه بگیرد و شبها به نماز (عبادت) مشغول باشد ولی معتقد به ولایت ما نباشد تمام آن صدها سال عبادت ذره برای او سود نخواهد داشت؛ «وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا عُمِّرَ مَا عُمِّرَ نُوحٌ ع فِی قَوْمِهِ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِینَ عَاماً یَصُومُ النَّهَارَ وَ یَقُومُ اللَّیْلَ فِی ذَلِكَ الْمَكَانِ ثُمَّ لَقِیَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِغَیْرِ وَلَایَتِنَا لَمْ یَنْفَعْهُ ذَلِكَ شَیْئاً» (11)

فرمود: مردم! « إِنَّ إِبْلِیسَ أَخْرَجَ آدَمَ مِنَ الْجَنَّةِ بِالْحَسَدِ فَلَا تَحْسُدُوهُ فَتَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ »

توضیح این فراز این است: شیطان به آدم[علیه السلام] حسادت کرد و همین حسادت سبب شد که خود را برای همیشه جهنمی کند؛ مبادا به علی علیه السلام حسادت بورزید که شما نیز با نابود شدن اعمالتان سرنوشتی چون او پیدا خواهید کرد.

آنگاه
فرمود:« إِنَّهُ لَا یُبْغِضُ عَلِیّاً إِلَّا شَقِیٌّ وَ لَا یَتَوَالَى عَلِیّاً إِلَّا تَقِیٌّ وَ لَا یُؤْمِنُ بِهِ إِلَّا مُؤْمِنٌ مُخْلِصٌ » جز شقی و بدبخت با علی[علیه السلام] دشمنی نخواهد کرد و جز انسان اهل تقوا دوستدار او نخواهد بود و جز مومن با اخلاص به او ایمان نخواهد آورد.

در پایان این فراز هم خدا را شاهد می گیرد که ماموریت خود را در ابلاغ امر ولایت ایفا نمود و خبر این نصب الهی را به گوش همگان رساند؛ « قَدِ اسْتَشْهَدْتُ اللَّهَ وَ بَلَّغْتُكُمْ رِسَالَتِی‏ وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِینُ».



پی نوشتها:

1. سوره مائده آیه 67

2. معانی الاخبار ص 74

3. سوره فتح آیه 11

4. سوره توبه آیه 61

5. سوره مائده آیه67

6. آیه 3 سوره مائده

7. آیه 85 سوره آل عمران

8. أُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ وَ فِی النَّارِ هُمْ خالِدُونَ (آیه 17سوره توبه)

9. یعنی بین خانه خدا و مقام ابراهیم علیه السلام در مسجدالحرام

10. بر اساس آیه 14 سوره عنکبوت تنها مدت پیامبری آن حضرت 950 سال بوده است.

11. من لا یحضره
الفقیه ج‏2 ص 245

منبع سایت: تبیان