غدير خم
چرا امام حسن علیه السلام با معاویه صلح کرد؟
۱۳۸۹/۱۱/۱۲ ۱۸:۲۰ - admin
شاید بزرگ ترین و مهم ترین کلام رسول گرامی اسلام در مورد ایشان این کلام باشد که حسن و حسین هر دو امام هستند چه قیام کنند و چه دست از قیام بردارند و خانه نشین باشند. این گونه حضرت رسول صلی الله علیه و آله آینده را دیده بود تا گروهی به عمل امام حسن(علیه السلام) اعتراض نکنند اما باز عده ای کلام رسول خدا را فراموش کردند و چه جسارت ها که به غریب مدینه روا نداشتند و این کلمات توهین آمیز از دشمنان اهل بیت نبود بلکه از دوستان بود که این خیلی سخت تر است.
قال رسول الله صلی الله علیه وآله: الحسن و الحسین إمامان قاما أو قعدا.(1)
حضرت محمد(ص)


تصویر اصلی
این سوال از همان زمان حضرت امام مجتبی(علیه السلام) مطرح بود، زمانی که ایشان با معاویه قرارداد صلح را امضا کردند. در آن هنگام عده بسیاری از شیعیان بلکه بزرگان شیعه به این عمل امام حسن علیه السلام اعتراض کردند و حتی به خدمت امام حسین(علیه السلام) رفته تا با ایشان بیعت کنند تا با معاویه به نبرد بپردازند. هر چند امام حسین علیه السلام این پیش نهاد را نپذیرفتند. اما این عمل برخی از شیعیان مخلص، نشان دهنده فضای غبارآلود آن زمان است که آنان را در مقابل امامشان قرار می دهد امامی که پیامبر عظیم الشأن چه سفارش هایی در باره اش کرده بود. شاید این زبان حال حضرت باشد که:

هر کس به طریقی دل ما می شکند بیگانه جدا دوست جدا می شکند

بیگانه اگر می شکند باکی نیست من در عجبم دوست چرا می شکند

در تاریخ آمده است بزرگانی هم چون حجر بن عدی و سلیمان بن صرد خزاعی به صلح امام مجتبی صلوات الله علیه معترض بودند. «در آن وقتى كه حجر بن عدى‏ كندى به امام حسن(علیه السلام) گفت:

تو صورت مومنین را سیاه كردى آن حضرت در جوابش فرمود: آن چه را كه تو دوست دارى همه كس دوست ندارد و نظریه هر كس مثل نظریه تو نیست. من این عملى را كه انجام دادم به منظور بقا شما انجام دادم. ابن عباس از عبدالرحمن بن عبید روایت می كند كه گفت: هنگامى كه امام حسن(علیه السلام) با معاویه صلح كرد شیعیان یك دیگر را ملاقات مى‏ كردند و بر ترك قتال اظهار تاسف و حسرت مى‏ نمودند.

دو سال بعد از آن روزى كه آن بزرگ وار با معاویه صلح كرده بود شیعیان نزد آن حضرت رفتند و سلیمان بن صرد خزاعى به آن بزرگ وار گفت: تعجب ما راجع به این بیعتى كه تو با معاویه كردى برطرف نمى‏ شود، و حال آن كه تعداد چهل هزار جنگ جو از اهل كوفه در اختیار تو بودند كه عموم آنان جایزه می گرفتند و بر در خانه‏ هاى خود بودند و به همان تعداد از فرزندان و پیروان ایشان با آنان بودند، غیر از این هایى كه گفته شد شیعیانى هم در بصره و حجاز داشتى؟!… اكنون اگر مایل باشى، می توانى جنگ را از راه خدعه اعاده نمایى. به من اجازه ده كه در كوفه بیایى، تا من عامل معاویه را از كوفه اخراج و خلع او را اظهار نمایم و تو و او مساوى خواهید بود، خدا خاینین را دوست ندارد. آن گاه مابقى شیعیان نیز مثل سلیمان سخنانى گفتند.

امام حسن علیه السّلام در جواب آنان فرمود: شما شیعیان و دوستان ما مى‏ باشید اگر من براى امر دنیا فعالیت می نمودم و براى سلطنت آن جد و جهد می كردم و دچار زحمت می شدم معاویه از من بدتر و فعال‏ تر و از لحاظ دادستانى سخت‏ تر و از نظر تصمیم گرفتن زرنگ‏ تر نبود. ولى راى من غیر از راى شما می باشد منظور از این عملى كه انجام دادم غیر از نجات خون ها نبود، پس شما هم به قضا و قدر خدا راضى و در مقابل امر او تسلیم شوید. در خانه‏ هاى خود باشید و سكوت اختیار نمایید... .» (2)


به دو گونه می توان به سؤال فوق جواب داد:
یکی تعبدی که بر می گردد به همان سخن آقا رسول الله که امام حسن(علیه السلام)، امام است و چون امام است هر چه عمل کند جنگ باشد یا صلح همان درست است و بالاتر از آن کلام خداوند در قرآن که می فرماید:یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی‏ الْأَمْرِ مِنْكُم‏؛ اى كسانى كه ایمان آورده‏ اید! اطاعت كنید خدا را و اطاعت كنید پیامبر خدا و اولی الأمر [اوصیاى پیامبر] را.(3)

که دستور به فرمان برداری از صاحبان امر که همان امامان هستند را داده است. بنا بر این هر دستور و تصمیمی که امام معصوم بگیرد بر همگان واجب شرعی است تن دهند و چون و چرا نکنند. و دیگر این که یکی از ادله فقهی شیعیان عمل معصوم است. علما می گویند عمل معصوم حجت است برای مومنین. دیگر این که آنان به خاطر ایمان کاملی که دارند هر عملی که انجام می دهند بهترین عمل است و تنها برای رضای خداست. نه این که العیاذبالله از روی هوا و هوس و خودخواهی باشد بلکه رضای خدا و مصلحت عموم را در نظر می گیرند هر چند به ضرر شخصیشان تمام شود. همان گونه که در مورد امام مظلوم امام حسن مجتبی(علیه السلام) شاهدیم.

امام حسین علیه السلام که قیام کردند هدف از قیامشان را الهی خواندند و برای این که عده ای که گول تبلیغات دشمنان اهل بیت را خورده بودند متوجه باشند فرمودند انی لم اخرج بطرا و لا مفسدا و لا ظالما(4)؛ من برای هوا و هوس و خودخواهی قیام نکردم. پس همان طور که قیام امام حسین(علیه السلام) برای خدا بود صلح امام حسن (علیه السلام) نیز برای خدا بود. و دیگر اگر از جهت منطقی زمان امام حسن(علیه السلام) را بررسی کنیم که آیا در آن
موقعیت جنگ به مصلحت شیعیان بود یا صلح؟ امام حسن(علیه السلام) ابتدا قصد صلح نداشت اما وقتی بی وفایی یاران را دید مجبور شدند صلح کنند. ولی همین صلح نیز در واقع نوعی افشاگری علیه معاویه بود.

برای روشن شدن این مطلب به کلامی از استاد شهید مطهری اشاره می شود: «صلح امام حسن(علیه السلام) زمینه را برای قیام امام حسین(علیه السلام) فراهم کرد. لازم بود که امام حسن(علیه السلام) یک مدتی کناره گیری کند تا ماهیت اموی ها که بر مردم مخفی و مستور بود آشکار شود تا قیامی که بناست بعد انجام گیرد از نظر تاریخ قیام موجهی باشد.»(5)

بنا بر این صلح امام حسن(علیه السلام) هویت واقعی معاویه و دار و دسته اش را کاملا برملا کرد. زیرا وی به هیچ یک از مواد قرارداد پاییبند نماند و همه را زیر پا گذاشت. و این گونه امام مجتبی(علیه السلام) معاویه سیاست باز را رسوا کرد. پس عمل حضرت کاملا منطقی بود و بهترین روش برای مبارزه با ظالمان زمان.
منبع: تبیان

پی نوشت ها:

1. عوالی اللآلی، ابن ابی جمهور ج : 4 ص 93، انتشارات سیدالشهداء قم، سال چاپ 1405 قمری(حدود 20 مورد روایت در این مضمون احصا شد.)

2. زندگانى حضرت امام حسن
مجتبى علیه السلام‏، محمد جواد نجفى‏، ص 13 و 14 ناشر: اسلامیه‏ تهران‏، سال چاپ: 1362 ش‏

3. سوره نساء، آیه 59، ترجمه آیت الله مکارم شیرازی

4. مناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 89، انتشارات علامه قم1379 قمری

5. سیری در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، مرتضی مطهری، ص86