غدير خم
تردیدی سهمناک در امری خطیر
۱۳۹۲/۲/۳۰ ۱۷:۵۸ - webmaster
تردیدی سهمناک در امری خطیر
حضرت محمد بن علی التقی علیه السلام اولین امامی است که در سنین کودکی به امامت شیعیان منصوب شدند. درصورتی که امامت در این سن در میان امامان سابقه نداشت. همین امر موجب شد واکنش هایی حتی از سوی بزرگان شیعه در زمان خود حضرت جواد صلوات الله علیه صورت گیرد. و تردیدی در امامت ایشان در میان دوست و دشمن پدیدار گردد. تردیدهایی که در عصر حاضر با رنگی نو و در قالبی به روز شده مطرح می شود که مگر ممکن است طفلی هفت ساله رهبری دینی جامعه اسلامی را عهده دارشود؟ کودکی که نه درس خوانده و نه تحت تربیت مربی کارآزموده قرارگرفته و نه تجربه چندانی در مسایل روز کسب کرده است.
شبهه‌ای بی اساس

تردیدکنندگان در امامت امام جواد صلوات الله علیه، برای رهبری یک جامعه شرایطی را لازم می دانند. از جمله این که می‌گویند: کسی که می خواهد امام و رهبر امتی باشد باید اطلاع کافی از امور جامعه دینی داشته باشد که لازمه این، سپری کردن مدتی قابل توجه در میان امت اسلامی است. از طرفی چنین شخصی از آن جا که مرجع دینی امت اسلامی است باید به مسایل و احکام و اصول و مبانی دینی تسلط کامل داشته باشد تا نسبت به تمامی مسایل شرعی مطح شده و مطرح نشده توانایی پاسخ گویی را داشته باشد.

اینان معتقدند توان مندی در این امور، یا با تجربه حاصل می شود - مانند شیوه حکومت داری و مدیریت جامعه اسلامی و یا همانند تسلط علمی بر مبانی و مسایل دینی – و یا با کسب علم و تعلیم دیدن به دست می آید.


سابقه تاریخیِ پیشوایی یک کودک

در جواب باید گفت: اولا: هر چند در میان امامان معصوم علیهم السلام پیشوایی در این سن سابقه نداشته اما مرجع دینی و پیشوای الهی بودن یک کودک سابقه تاریخی دارد و بی سابقه نیست، بلکه به گفته کلام خداوند در کتاب صادق قرآن ناطق حضرت عیسی علیه السلام در همان گهواره نبوت خویش را اعلان کرد. زمانی که به حضرت مریم علیها السلام تهمت ناروا زدند؛ چون ایشان روزه سکوت گرفته بود در جواب اشاره به کودک شیرخوار خود کرد. «فاشارت الیه» حضرت عیسی علیه‌السلام در گهواره به زبان درآمد که: «قال انی عبدالله اتانی الکتاب و جعلنی نبیا حقا» من بنده خدایم، مرا کتاب(انجیل) داده و مرا پیامبر قرار داده است. (1)

بنابراین اگر خدا بخواهد با توجه به علم وسیع الهی به تمامی انسان ها می تواند امامت و رهبری امت را به عهده کودکی به ظاهر نابالغ و حتی یک طفل شیرخواره قرار دهد که «الله اعلم حیث یجعل رسالته». خداوند داناتر است که رسالتش را کجا و نزد چه کسانی قرار دهد.

در زمان خود حضرت افراد با نفوذ شیعه چون ابن ساباط، عباد بن اسماعیل و ابویحیی صنعانی که جملگی از شیعیان امام رضا علیه السلام بودند. اینان که به توصیه حضرت، امامت فرزندش را پذیرفته بودند، با استناد به برخی آیات و روایات بحران موجود را نیز برای دیگر شیعیان تبیین می کردند. مهم ترین استدلال آنان این بود که امامت تداوم نبوت است و واگذاری آن به افراد، تنها با اراده خدا صورت می پذیرد، از این رو مسایلی چون سن و سال در آن دخالت ندارد.[2]

ثانیا: در طول تاریخ کودکانی بوده اند که از نبوغ سرشاری برخوردار بوده اند و در همان کودکی در جای گاه علمی منحصر به فرد در جامعه دینی قرار گرفته اند. و در حوادث روزگار خویش از افراد با تجربه و محاسن سپید، با تجربه تر و پخته تر عمل کرده اند.

ثالثا: تاریخ زندگانی شخص امام نهم شیعیان نشان می دهد که امامت ایشان از سوی دوست و دشمن با سنجش علمی دینی ایشان همراه بوده است. یعنی در همان اوایل امامت هم دشمنان و مخالفان با ایشان به مناظره و بحث علمی پرداختند و هم دوستان و علمای بزرگ شیعی.

مناظره‌ای تحیّربرانگیز

مامون عباسی برای اثبات یا رد مقام علمی امام کرسی مناظره با بزرگ عالم بغداد ترتیب می دهد. در آن مجلس که چند روزی به طول انجامید سوالات دینی انبوهی از حضرت شد که حضرت با جواب های دقیق به تردید کنندگان در امر امامت خود پاسخی کوبنده دادند. در تاریخ آمده است: مامون مجلس عظیمی ترتیب داد و یحیی بن اکثم و سایر بزرگان علمی و اشراف را جمع کرد، پس مامون امر کرد صدر مجلس برای آن حضرت فرش گستردند و متکایی برای آن حضرت نهادند. شیخ مفید فرمود: پس حضرت جواد علیه السلام تشریف آورده در حالی که هشت سال از سن شریفش گذشته بود و در موضع تعیین شده نشست و یحیی بن اکثم قاضی القضات بغداد هم مقابل آقا جوادالائمه علیه السلام قرار گرفت؛ مردم هم هر یک در مقام و مرتبه خود نشستند و جای مامون را در پهلوی خود حضرت جوادالائمه علیه السلام قرار دادند. پس بحیی بن اکتم خواست به جهت امتحان آن حضرت مساله ای سوال کند. مامون گفت از خود آن حضرت دستور بطلب! یحیی بن اکثم از آن حضرت اجازه طلبید. حضرت فرمود: بپرس اگر خواهی.

یحیی گفت: فدایت شوم چه می فرمایی در حق کسی که مُحرم بود و قتل صید کرد؟

حضرت فرمود: در بیرون کشت او را یا در حرم؟ عالم بود یا جاهل؟ از روی عمد بود یا خطا؟ آزاد بود یا غیر آن؟ از صغار بود یا کبار؟ این محرم اصرار در صید دارد یا پشیمان شده؟ در شب بود صید یا در روز؟ احرام عمره اوست یا احرام حج؟

یحیی بن اکثم از شنیدن این فروع در تحیر ماند و هوش از سرش رفت و عجز از صورتش ظاهر شد و زبانش بند آمد؛ در این هنگام بر حضار مجلس امر واضح شد. [3]


انتصاب یا انتخاب

در پایان باید از این نکته نیز نباید غافل شد که امامت به اعتقاد شیعه امری انتصابی است و براساس اراده و مشیت و عنایت ویژه الهی، نه انتخابی و توسط افراد جامعه. و انتصاب آن توسط خداوند است که به واسطه امام قبلی اعلان می شود. البته اگر قرار باشد عقلا از میان خود شخصی را به عنوان رهبر جامعه قرار دهند ملاکاتی را لحاظ خواهند کرد. اما در انتخاب الهی این ملاکات با توجه به احاطه خداوند بر همه چیز مسلما دقیق تر خواهد بود.



پی نوشت:

1. سوره مریم آیه 30.

2. سیداحمدرضا خضری، تشییع در تاریخ،نشر معارف قم،صص 201-202.

3. سیدجعفر قدس میرحیدری،اختران همیشه جاوید،انتشارات تهران، ص768.

منبع: تبیان