غدير خم
پانزدهم شعبان مصادف با ولادت حضرت بقیه الله الاعظم صلوات الله علیه
۱۳۹۳/۳/۵ ۱۷:۵۵ - romaysa
در سال 255 هجری شب جمعه، شب ولادت خاتم الاوصیا منتقم آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) آخرین امام بر حق و ولی مطلق خداوند حضرت بقیه الله حجه بن الحسن عجل الله تعالی فرجه شریف واقع شده است(1)

در این شب آب زمزم زیاد می شود به گونه ای که همه می توانند رویت کنند(2). ولی اکنون روی آن پوشیده است.

در این شب برات آزادی از آتش برای افراد زیادی نوشته می شود که آن را شب برات، شب مبارک و شب رحمت گویند.

از امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند: وقتی شب نیمه شعبان شود، منادی از افق اعلی ندا می کند"ای زایرین قبر حسین بن علی برگردید در حالی که گناهان شما آمرزیده شده و اجر شما با خدای شما و محمد باشد".ولی کسی که استطاعت زیارت قبر امام حسین علیه السلام را ندارد قبور ائمه دیگر را زیارت کند و اگر این هم ممکن نیست با اشاره به طرف قبرشان سلام دهد (3).

نام پدر ایشان حضرت ابو محمد حسن بن علی علیه السلام و نام مادرشان حضرت نرجس سلام الله علیها است (4).


ماجرای شب ولادت
امام حسن عسکری علیه السلام برای عمه بزرگ وار خود جناب حکیمه خاتون علیها سلام پیغام فرستاد.
فرمودند: امشب نزد ما افطار کن که شب نیمه شعبان است و خداوند حجت خود را آشکار می سازد (5).

ولادت امام زمان علیه السلام در شهر سامرا به هنگام طلوع فجر نیمه شعبان سال 255 هجری بوده است. بر شانه راست آن حضرت نوشته شده بود:"جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا" پس از ولد آن بزرگ وار را نزد پدر بردند و شروع بع سخن فرمود:"اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا روسل الله و ان علیا امیرالمومنین ولی الله" و ائمه معصومین را یکی بعد از دیگری نام برد تا به وجود شریف خود رسید و برای فرج محبین خود دعا فرمود.


امام زمان علیه السلام در آغوش پدر
آن گاه حسب الامر امام عسکری علیه السلام، حکیمه خاتون؛ امام را نزد مادرش نرجس خاتون برد. حکیمه خاتون می فرماید: روز هفتم به خدمت امام حسن عسکری علیه السلام رفتم. حضرت فرمود: پسر مرا بیاورید. آن وجود سرا پا جود را نزد آن امام بردیم. حضرت زبان در دهان وی گذاشتند و فرمودند: پسرم سخن بگو. دیدم آن چه در روز اول از او شنیده بودم از اقرار به وحدانیت و ثنا بر جد خود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و سایر ائمه علیهم السلام تا پدر بزرگ وارش دوباره بیان کرد و این آیه را تلاوت فرمود:"بسم الله الرحمن الرحیم وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ (5) وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما كانُوا يَحْذَرُون(6)َ (سوره قصص))سپس پدر بزرگ وارشان فرمودند: بخوان آن چه را خدا بر پیامبران خود نازل فرمود. حضرت خواندن صحف آدم را به زبان سریانی آغاز نمود و بعد کتاب ادریس، نوح، صالح، صحف ابراهیم، توران موسی، انجیل عیسی، زبور داوود و فرقان محمد را قرایت نمود. بعد از آن بیان قصص انبیا و مرسلین را شروع نمود. حکیمه خاتون علیها سلام می گوید: پس از چهل روز دیگر، دوباره خدمت فرزند برادرم امام عسکری علیه السلام رفتم و حضرت صاحب الزمان علیه السلام را دیدم که راه می رود. امام عسکری علیه السلام فرمود: ای عمه، مولود عزیز نزد خدا این است. گفتم: ای سید و مولای من، رشد و نمو او را در چهل روز زیادتر از دیگران می بینم. حضرت فرمودند: ای عمه، ما اوصیا در یک روز رشد و نمو یک هفته دیگران را و در یک جمعه، رشد و نمو یک سال دیگران را می نماییم. من برخاستم و سر آن طفل را بوسید و به منزل مراجعت کردم(6).


القاب امام زمان علیه السلام
از القاب آن نور الهی(7) : حجه الله، حجه آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم، صاحب الزمان یعنی فرمان روای عصر خود، مالک رقاب خلایق یعنی امر امر او و نهی نهی او و حکم حکم او است، مهدی که خلق به وسیله او هدایت می یابند و با وجود مقدس او از جاده ضلالت به شاه راه هدایت رسیده و رستگار می شوند، قائم که حضرت صادق علیه السلام فرمودند:"از این جهت که به حق قیام می کند او را قائم می گویند" و منتظر که برای او غیبت طولانی است و مخلصین او انتظار خروجش را می کشند و شکاکین او را انکار می کنند.


اوصاف امام زمان علیه السلام
اوصاف ظاهری آن حضرت (8) شباهت های زیادی به رسول گرامی صلی الله علیه و آله و سلم دارد، خطی از موی سبز رنگ مانند زمرد از گردن تا ناف مبارک او کشیده است.
صورت مبارکش مانند ستاره ای درخشنده و نورانی است.

امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: او جوانی است خوش رو و خوش مو و نور صورت مبارکش بر سیاهی محاسن او غالب است. امام باقر علیه السلام می فرماید: رنگ مبارکش مایل به سرخی است، مانند گل سرخ شکفته، چشمانش گشاده، میان ابروهایش مرتفع و مابین شانه های او باز است. گشاده جبین است و بینی بلند و نازک و شکم مبارکش برآمدگی دارد و بیخ دندان های ثنایایش گشاده است.


مادر امام زمان علیه السلام
والده حضرت صاحب الامر علیه السلام حضرت نرجس خاتون است که نام ها و القاب دیگر حضرت عبارتند از: ملیکه، ریحانه، صیقل وسوسن است.

در زیارت آن حضرت که تمامی عبارات آن دلالت واضحی بر علو منزلت آن بانو دارد، توصیف به راضیه، مرضیه، صدیقه، تقیه و زکیه شده است.
بنا بر نقلی جناب نرگس در سال 261 هجری در سامرا از دنیا رحلت کرد و در جوار امامین هادی و عسکری علیهم السلام دفن شد (9).

بنا بر نقلی دیگر در سال 260 هجری قبل از شهادت امام عسکری علیه السلام، رحلت نمود(10). زیرا هنگامی که امام علیه السلام از وقایع بعد از شهادت خود نسبت به فرزند و عیالش خبر داد، حضرت نرجس خاتون علیها سلام از آن حضرت خواستند که دعا بفرمایند قبل از ایشان از دنیا بروند(11).

حکیمه خاتون علیها سلام دختر جواد الائم که توفیق رویت و درک چهار امام معصوم علیهم السلام را داشته است(12). ایشان در سال 274 هجری در سامرا رحلت فرمودند(13). ایشان محرم اصرار اهل بیت علیهم السلام بوده و کسی که در ولادت حضرت صاحب الزمان علیه السلام حاضر بوده و چندین بار خدمت آن حضرت مشرف شده است. بعد از شهادت امام حسن عسکری علیه السلام یکی از سفرا بوده که به واسطه او مردم به حوایج خود نایل می شدند(14).


ایام پس از ولادت امام زمان علیه السلام
پس از گذشت یک شب از ولادت امام عصر عجل الله تعالی فرجه شریف، نسیم خادم خدمت آن حضرت رسید و عطسه کرد. امام فرمود: یَرحَمکَ الله و سپس فرمود: عطسه تا سه روز امان از مرگ است (15).

این ماجرا در روز 25 شعبان هم نقل شده است(16) .سه روز بعد از ولادت امام عصر عجل الله تعالی فرجه شریف، حضرت امام حسن عسکری علیه السلام فرزند خود را به اصحاب خاص نمایاند و او را تصدیق فرمود(17).


غیبت صغری
در غیبت صغری 4 تن از بزرگان شیعه به ترتیب وکیل و سفیر و نایب خاص امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف بودند که خدمت آن حضرت می رسیدند و وکالتشان مورد تایید آن حضرت بود، پاسخ های امام علیه السلام در حاشیه نامه ها توسط نواب به دست مردم می رسید.

البته غیر از این 4 نفر وکلای دیگری هم از طرف امام علیه السلام در بلاد مختلف بودند که به وسیله همین چهار بزرگ وار امور مردم را به عرض امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف می رساند و از سوی امام علیه السلام در امور آن ها توقیع هایی صادر شده بود(18).

سفارت این چهار بزرگ وار سفارت مطلق و تام بوده ولی دیگران در موارد خاصی سفارت داشتند مانند ابوالحسن محمد بن جعفر اسدی، احمد بن اسحاق اشعری، ابراهیم بن محمد همدانی، احمد بن حمزه بن الیسع (19).

نواب اربعه عبارتند از: ابو عمرو عثمان بن سعید عمری، ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید عمری، ابولقاسم حسین بن روح نوبختی، ابوالحسن علی بن محمد سمری.

نایب اول عثمان بن سعید مورد اعتماد مردم و جلیل القدر و وکیل حضرت هادی علیه السلام و امام عسکری علیه السلام نیز بود (20). او به امر امام علیه السلام متصدی کفن و دفن امام عسکری علیه السلام گردید(21) .

امام عسکری علیه السلام در محله عسکر سکونت داشتند و تماس با آن حضرت برای شیعیان مشکل بود.

عثمان بن سعید چون روغن فروش بود، اموال را در ظرف های روغن می ریخت و به خدمت امام علیه السلام می برد(22).

احمد بن اسحاق قمی هنگامی که از امام هادی علیه السلام پرسید: آقای من، گاهی غیب و گاهی حاضرم. وقتی هم که حضور دارم همیشه نمی توانم خدمتتان برسم. سخن چه کسی را بپذیرم و فرمان چه شخصی را اطاعت کنم؟ حضرت فرمود: این ابو عمرو عثمان بن سعید عمری مورد اطمینان و امین است، آن چه به شما بگوید از من می گوید و آن چه به شما برساند از من می رساند.

احمد بن اسحاق می گوید: پس از شهادت امام هادی علیه السلام نزد امام عسکری علیه السلام رفته همان گفته را تکرار کردم. آن حضرت مانند پدر بزرگ وارشان فرمودند: ابو عمرو امین و مورد اطمینان امام گذشته، مورد اطمینان من در زندگی و پس از مرگ من است. آن چه به شما بگوید از من می گوید و آن چه به شما برساند از من می رساند. احمد بن اسحاق می گوید پس از رحلت امام هادی علیه السلام نزد امام عسکری علیه السلام رفته و همان گفته هار تکرار کردند و آن حضرت مانند پدر بزرگوارشان فرمودند ابو عمرو امین و مورد اطمینان امام گذشته و مورد اطمینان من در زندگی و پس از مرگ من است آنچه به شما بگوید و آنچه به شما برساند از من می رساند. (23) .

جناب عثمان بن سعید پس از امام عسکری علیه السلام به فرمان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف به وکالت و نیابت ادامه داد و شیعیان مسایل خود را نزد او می بردند و پاسخ امام علیه السلام توسط او به مردم می رسید(24).

نایب دوم ابوجعفر محمد بن عثمان بود و او نیز همچون پدر از بزرگان شیعه و در تقوی و عدالت و بزرگ واری مورد اعتماد و احترام شیعیان بود. عثمان بن سعید پیش از وفات به فرمان امام عصر عجل الله تعالی فرجه شریف فرزند خود ابوجعفر محمد بن عثمان را به جانشینی خود و نیابت امام علیه السلام معرفی کرد. این در حالی بود که امام عسکری علیه السلام نسبت به او و پدرش اظهار اعتماد و اطمینان فرموده بود و شیعه بر عدالت و تقوی و اطاعت او اتفاق داشتند(25).

پس از درگذشت نایب اول جناب عثمان بن سعید توقیعی از جانب امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف در مورد وفات او و نیابت فرزندش محمد صادر شد که ترجمه قسمتی از آن چنین است: "انا لله و انا الیه راجعون، در برابر فرمان خدا تسلیم و به قضای او راضی هستیم. پدرت سعادت مند زیست و پسندیده در گذشت. خداوند او را رحمت کند و به پیشوایان و سرورانش ملحق سازد.

از کمال سعادت پدرت بود که خداوند فرزندی چون تو را به او عنایت کرد که پس از او جانشین گردی، و در امورش قائم مقام او او باشی و برایش طلب رحمت و آمرزش نمایی(26).

از محمد بن عثمان پرسیدند: صاحب الامر علیه السلام را دیده ای: گفت آری و آخرین ملاقاتم با او کنار بیت الله الحرام بود که می فرمود: "اللهم انجزنی ما وعدتنی" و نیز او را مستجار نزدیک رکن یمانی کعبه دیدم که می گفت: "اللهم انتقم لی من اعدائی" (27).

این بزرگ وار کتاب هایی در فقه تالیف کرده که مشتمل است بر آن چه از امام عسکری علیه السلام و از پدر خود شنیده بود (28).

محمد بن عثمان برای خود قبری ترتیب داده بود و آن را با ساج پوشانده بود و روی آن آیاتی از قرآن کریم و اسامی ائمه اطهار (ع) نوشته بود. هر روز داخل آن می شد و یک جز قرآن قرایت می کرد و بیرون می آمد(29).

او پیش از مرگ از روز وفات خود خبر داد و در همان روز که خبر داده بود درگذشت(30).

هم چنین پیش از رحلت به شیعیان خبر داد که امام علیه السلام جناب ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی را برای سفارت و ارتباط با خود انتخاب فرموده اند و او قائم مقام من است و به او مراجعه کنید(31). او در سال 305 هجری رحلت فرمود(32).

نایب سوم جناب ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی است که نزد موافق و مخالف عظمت و بزرگی ویژه ای داشت و به عقل، بینش، تقوا و فضیلت نزد عموم فرقه های مختلف مذهبی مشهور بود و در زمان نایب دوم از جانب او متصدی پاره ای از امور بود. با این که از جانب یاران نایب دوم جعفر بن احمد بن متیل از همه به او نزدیک تر بود و حتی در اواخر زندگی جناب محمد بن عثمان غذای منزل او را در منزل جعفر بن احمد بن متیل تهیه می کردند و در میان اصحاب احتمال نیابت و جانشینی جعفر بن محمد بیشتر بود، اما در آخرین ساعات زندگی جناب محمد بن عثمان که جعفر بن احمد بالای سر او، حسین بن روح پایین پایش نشسته بود، به جعفر بن احمد رو کرد و فرمود: "مامور شده ام که امور را به ابوالقاسم حسین بن روح واگذار نمایم". جعفر بن احمد از جا برخاست و دست حسین بن روح را گرفت و او را بالای سر محمد بن عثمان نشاند و خود در پایین پای او نشست(33).

در 6 شال سال 305 اولین توقیع از ناحیه مقدسه امام عصر علیه السلام برای او صادر شد که متن آن چنین بود: "ما او را می شناسیم، خداوند تمامی خیر و رضای خویش را به او بشناساند و به توفیق خود او را یاری نماید.

از مکتوب او مطلع شدیم و نسبت به او وثوق و اطمینان داریم. او را نزد ما مکان و منزلتی است که خوشنودش می سازد. خداوند احسان خویش را به او بیازاید که خداوند ولی و توانا بر همه چیز است و سپاس خدای را که شریکی ندارد و درود و سلام فراوان خداوند بر فرستاده او محمد و بر خاندان او صلوات الله علیهم".

از ابوسهل نوبختی صاحب تالیفات که از متکلمین بزرگ بغداد بود پرسیدند: برای چه جناب ابولقاسم حسین بن روح نوبختی به مقام نیابت نایل شد و شما نایل نشدید؟
گفت ائمه علیهم السلام داناترند و آن چه برگزینید شایسته تر و مناسب تر است، ولی من فردی هستم که با خصم برخورد و مناظره می کنم و اگر نایب امام بودم و مکان امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف را می دانستم (چنان که ابولقاسم حسین بن روح به جهت نیابت می داند) و در گیرودار بحث پیرامون امام علیه السلام با مخالفان در تنگنا قرار می گرفتم ممکن بود نتوانم خود را کنترل کنم و جای آن حضرت را افشا کنم، ولی ابولقاسم اگر امام علیه السلام در زیر دامان او مخفی باشد و او را با آلات برنده تکه تکه نمایند دامان خود را از او بر نمی دارد و او را به دشمن نشان نخواهد داد(34).

جناب ابولقاسم حسین روح حدود 21 سال مقام نیابت داشت. او قبل از وفات امور نیابت را به امر امام علیه السلام به ابوالحسن علی بن محمد سمری واگذاشت و در ماه شعبان سال 326 هجری در گذشت. آرام گاه او در بغداد است(35).

نایب چهارم ابوالحسن سمری است که طبق دستور حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه شریف به جناب حسین بن روح، به ایشان واگذار شد. به فرموده بزرگان رجال، عظمت و جلالت قدر او محتاج به توصیف نیست. ابوالحسن سمری روزی به جمعی از مشایخ که نزد او بودند فرمود: خداوند به شما در مصیبت علی بن بابویه قمی اجر عنایت فرماید، او در این ساعت از دنیا رفت.

آنان ساعت و روز و ماه را یادداشت کردند و 17 یا 18 روز بعد خبر رسید که در همان ساعات علی بن بابویه قمی در گذشته است(36).

پیش از وفات علی بن محمد سمری گروهی از شیعیان نزد او گرد آمدند و پرسیدند: "پس از شما چه کسی جانشین شما خواهد بود؟ پاسخ داد: من مامور نشدم که در این مورد به کسی وصیت نمایم" (37).
سپس توقیعی را که از سوی امام غلیب در این باره صادر شده بود به شیعیان نشان داد. آنان از روی توقیع استنساخ کردند که مضمون آن چنین بود:
بسم الله الرحمن الرحیم، ای علی بن محمد سمری خداوند در مصیبت تو پاداش برادرانت را عظیم دارد. تا شش روز دیگر از دنیا خواهی رفت. پس امور خویش را فراهم آور و به هیچ کس وصیت نکن که پس از تو جانشین تو شود. غیبت کبری واقع شد و ظهوری نخواهد بود تا آن گاه که خدای متعال فرمان دهد که پس از مدت طولانی و قساوت دل ها و پر شدن زمین از ستم است. به زودی افرادی از شیعیان من مدعی مشاده من می شوند. آگاه باشید که هر کس پیش از خروج صفیانی و پیش از صیحه(38) چنین ادعایی نماید (یعنی ادعای رویت به عنوان سفارت و نیابت نماید) دروغ گو و افترا زننده است و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم (39).

روز ششم که مصادف با نیمه شعبان سال 329 هجری بود، جناب ابوالحسن سمری در گذشت و در خیابان خلنجی کنار نهر ابوعتاب در بغداد دفن گردید(40).

مجلسی از احتجاج مرحوم شیخ طبرسی نقل می فرماید: هیچ کس از نایبان خاص امام عصر عجل الله تعالی فرجه شریف جز با فرمان صریحی از جانب آن حضرت و تعیین و نصب و معرفی نایب قبلی به نیابت قیام نکرد. شیعه نیز گفتار هیچ یک را نپذیرفت، مگر بعد از بروز نشانه و معجزه ای به دست هر یک از آنان از طرف امام عصر عجل الله تعالی فرجه شریف که بر راستی گفتار و درستی نیابتشان دلالت می کرد(41).


وظایف زمان غیبت کبری
شیعیان و دوستان آن حضرت در زمان غیبت وظایفی دارن از جمله:
1-قرائت دعای ندبه در روزهای جمعه، عید فطر، عید قربان و عید غدیر.
2-زیارت آن حضرت در روز جمعه.
3-برای اثبات و محکم ماندن اعتقادات خواندن این دعای شریف: "یا الله، یا رحمن، یا رحیم، یا مقلب القلوب، ثبت قلبی علی دینک" (42).
4-از جا برخاستن به احترام نام "قائم" آن بزرگ وار.
5-توسل به آن حضرت در مشکلات و گرفتاری ها.
6-صدقه برای سلامتی و فرج وجود شریفش.
7-قرائت این دعا که از خداوند می خواهیم آن حضرت را به ما بشناساند:"اللهم عَرِفنی نَفسَک، فَانَکَ اِن لَم تُعَرِفنی نَفسَک،لَم اَعرِف نَبیَک،اللهم عَرِفنی رَسولَک،فَانَکَ اِن لَم تُعَرِفنی رَسولَک لَم اَعرِف حُجَتَک،اللهم اَعرِفنی حُجَتَک،فَانَکَ اِن لَم تُعَرِفنی حُجَتَک ضَلَلتُ اَن دینی"(43) .
8-شرکت در مجالس منصوب به آن حضرت، مخصوصا مجالس عزاداری جد بزرگ وارشان حضرت سید الشهدا
9-هدیه اعمال صالحه برای آن حضرت، مانند زیارت قبور مطهر پدران بزرگ وارش، قرائت قرآن و حج وعمره و طواف
10-توبه حقیقی از گناهان
11-متوجه کردن مردم به آن حضرت
وفات علی بن محمد سمری نایب امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
وفات شیخ جلیل القدر نایب خاص امام عصر عجل الله تعالی فرجه شریف در این روز بوده است که به معنای اتمام غیبت صغری و شروع غیبت کبری است(44). چه این که حضرت حاصب الامر به او فرموده بودند که وصی و جانشینی برای خود قرار مده که غیبت کبری شروع شده است.

-------------------------------------------------------

منابع:
1-مسار الشیعه،ص37. توضیح المقاصد،ص19.
2- تتمه المنتهی،ص340-343. فیض العلام،ص336.
3-اعلام الوری،ج1،ص420. مسار الشیعه،ص37. مصباح المتهجد،ص758. مصباح کفعمی،ج2،ص598. فیض العلام،ص337. زادالمعاد،ص56.بحار الانوار،ج44،ص101-202. بحار،ج94،ص80. بحار،ج98،ص347. کشف الغمه،ج2،ص3.
4-ارشاد،ج2،ص27. کشف الغمه،ج2،ص3
5-توضیح المقاصد،ص10. فیض العلام،ص226.
6-کفایه الموحدین جلد 3 ص 340 و 341.
7-کفایه الموحدین ج 3 ص 343- کمال الدین شیخ صدوق ج 2 ص 49 و 159.
8- کفایه الموحدین ج 3 ص 341.
9-ریاحین الشریعه ج 3 ص 25 و 26.
10-مستدرک سفیته البحار ج 10 ص 25- تاریخ سامرا ج 1 ص 243.
11-مستدرک سفینه البحار ج 10 ص 25.
12-بحارالانوار ج 50 ص 8.
13-تاریخ سامرا ج 1 ص 239.
14-ریاحین الشریعه ج4 ص 150.
15-وقایع الشهور ص 147.
16-وقایع الشهور ص 146.
17-وقایع الشهور ص 147.
18-المهدی علیه السلام ص 182
19-الاعیان الشیعه ج 4 ص 21 بخش سوم.
20-المهدی ص 181.
21-اعیان شیعه ج 4 ص 16 بش سوم.
22-بحارالنوار ج 51 ص 344
23-بحارالانوار ج 51 ص 344.
24-بحارالانوار ج 51 ص 346- المهدی ص 181.
25-غیبت شیخ طوسی ص 216 تا 219 الکنی و القاب ج 3 ص 230- بحار ج 51 ص 345 تا 346.
26-کمال الدین ج 2 ص 188- بحار ج 51 ص 349.
27-بحار ج 51 ص 351
28-حق الیقین ص 299
29-حق الیقین ص 300 – الکنی و الباب ج 3 ص 267 تا 268
30-الکنی و الباب ج 3 ص 267 و 268.
31-غیبت شیخ طوسی ص 326 و327 – بحار ج 51 ص 355.
32-بحار الانوار ج 51 ص 352
33-بحار الانوار ج 51 ص 353.
34-بحار الانوار ج 51 ص 359- الکنی الباب ج 1 ص 91
35-حق الیقین ص 341- بحار ج 51 ص 358.
36-بحار ج 51 ص 361- الکنی الباب ج 3 ص 231.
37-بحار ج 51 ص 360
38-خروج سفیانی و صیحه دو علامت از علاماتی هستند که هنگام ظهور امام عصر واقع می شوند.
39-کمال الدین ج 2 ص 193- حق الیقین ص 301- بحار ج 51 ص 361- غیبت شیخ طوسی ص 242و 243
40-قاموس الرجال ج 7 ص 51- عان الشیعه ج 4 ص 21- بحار ج 51 ص 361.
41-بحار ج 51 ص 362.
42-کمال الدین ج 2 ص 352
43-کمال الدین ج 2 ص 342.
44-کفایه الموحدین،ج3،ص343. کمال الدین صدوق،ج2،ص49و152.