• ورود
  • ثبت نام
  • العربية
  • English
  • youtube
  • twitter
  • facebook
  • عليٌّ اَوَّلُ النّاسِ اِيماناً : حضرت علي عليه‌السّلام اوّلين كسي است كه ايمان آورد.

پيامبري که درس ناخوانده بود!

تاریخ انتشار: : ۱۳۸۹/۱۲/۲ ۱۷:۳۰1825 مرتبه خوانده شده
يكي از نكات روشن زندگي رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) اين است كه درس ناخوانده و نزد هيچ معلمي نياموخته و با هيچ نوشته و كتابي آشنا نبود و عنايت ازلي براي اين كه آيت بودن اين كتاب و وحي بودنش بيشتر روشن شود نيز همين مساله بود.
احدي از مورخان ، مسلمان يا غير مسلمان ، مدعي نشده است كه آن حضرت‏ در دوران كودكي يا جواني ، چه رسد به دوران كهولت و پيري كه دوره رسالت‏ است ، نزد كسي خواندن يا نوشتن آموخته است ، و همچنين احدي ادعا نكرده‏ و موردي را نشان نداده است كه آن حضرت قبل از دوران رسالت يك سطر خوانده و يا يك كلمه نوشته است.

مردم عرب، بالاخص عرب حجاز ، در آن عصر و عهد به طور كلي مردمي بي‏ سواد بودند. افرادي از آن ها كه مي‏ توانستند بخوانند و بنويسند انگشت‏ شمار و انگشت نما بودند.

عادتا ممكن نيست كه شخصي در آن محيط ، اين فن را بياموزد و در ميان مردم به اين صفت معروف‏ نشود.

چنان كه مي‏ دانيم مخالفان‏ پيغمبر اكرم در آن تاريخ او را به اخذ مطالب از افواه ديگران متهم كردند ، ولي به اين جهت متهم نكردند كه چون با سواد است و خواندن و نوشتن‏ مي‏ داند كتاب هايي نزد خود دارد و مطالبي كه مي‏ آورد از آن كتاب ها استفاده‏ كرده است . اگر پيغمبر كوچك ترين آشنايي با خواندن و نوشتن مي‏ داشت قطعا مورد اين اتهام واقع مي‏ شد ؛ در صورتي که مشخص است كه رسول اكرم به حكم تاريخ قطعي و به‏ شهادت قرآن و به حكم قراین فراواني كه از تاريخ اسلام استنباط مي‏ شود ، لوح ضميرش از تعلم از بشر پاك بوده است . او انساني است كه جز مكتب‏ تعليم الهي مكتبي نديده و جز از حق دانشي نياموخته است . او گلي است كه‏ جز دست باغبان ازل دست ديگري در پرورشش دخالت نداشته است .

او با آن كه با قلم و كاغذ و مركب و خواندن و نوشتن آشنا نبود ، در كتاب مقدس خويش به قلم و آثار قلم به عنوان يك امر مقدس سوگند ياد كرد (" ن و القلم و ما يسطرون »"قلم / 1) و در اولين پيام آسماني خود فرمان خواندن داد . علم و دانش و صنعت به كار بردن قلم را ، پس از نعمت آفرينش ، بزرگ ترين نعمت ارزاني شده به بشر معرفي كرد (" اقرء باسم ربك الذي خلق ، خلق الانسان من علق ، اقرء و ربك‏ الاكرم ، الذي علم بالقلم ، علم الانسان ما لم يعلم »" علق / 1 - 5) . آن كس كه خود قلم‏ به دست نگرفته بود بلافاصله پس از ورود به مدينه و ايجاد امكانات ساده‏ ، " نهضت قلم " ايجاد كرد و با آن كه خود معلمي از بشر نديده بود و دارالعلم و دانشگاهي طي نكرده بود ، خود معلم بشر و پديد آورنده‏ دارالعلم ها و دانشگاه ها شد .

ستاره‏ اي بدرخشيد و ماه مجلس شد
دل رميده ما را انيس و مونس شد
نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مساله آموز صد مدرس‏ شد
كرشمه تو شرابي به عاشقان پيمود كه
علم بي خبر افتاد و عقل بي حس شد



حضرت رضا (عليه السلام ) در مناظره خويش با ارباب اديان خطاب به راس‏ الجالوت فرمود : "از جمله دلایل صدق اين پيامبر اين است كه شخصي بود يتيم ، تهي دست ، چوپان ، مزدكار ، هيچ كتابي نخوانده و نزد هيچ استادي نرفته بود . كتابي‏ آورد كه در آن حكايت پيامبران و خبر گذشتگان و آيندگان هست " (1 )

آن چيزي كه بيش از پيش عظمت و رفعت و آسماني بودن قرآن كريم را مدلل مي‏ سازد اين است كه اين كتاب عظيم آسماني با اين همه معارف در باب‏ مبدا ، معاد ، انسان ، اخلاق ، قانون ، قصص ، عبرت ها ، مواعظ ، و با اين همه لطف و زيبايي و فصاحت ، بر زبان كسي جاري شده كه خود امي بوده‏ است . نه تنها هيچ مدرسه و دانشگاه و دارالعلمي را در همه عمر نديده‏ است و با هيچ دانشمندي از دانشمندان جهان رو به رو نشده است ، حتي يك‏ كتاب ساده از كتاب هاي عصر خود را نخوانده است.

آيت و معجزه‏ اي كه خداوند بر آخرين پيامبرش فرستاد از نوع كتاب و نوشته است ، از نوع سخن است ، از نوع فكر و احساس است ، با عقل و با فكر و با دل و ضمير سر و كار دارد . اين كتاب قرن هاست كه قدرت خارق‏ العاده معنوي خود را نشان داده و نشان مي‏ دهد ، روزگار نمي‏ تواند آن را كهنه كند ، ميليون ها ميليون دل را به سوي خود كشيده و مي‏ كشد ، نيروي‏ حياتي در آن موج مي‏ زند ، چه عقل هاي متفكري را به انديشه و تدبر وا داشته و چه دل هايي را لبريز از ايمان و ذوق و شوق معنوي كرده و چه مرغان سحر و شب زنده داراني را غذاي روحي شده و چه اشك ها را از عشق به خدا و خوف از خدا در نيمه‏ هاي شب بر گونه‏ ها جاري ساخته است و چه ملت هاي اسير و به‏ زنجير كشيده را از چنگال ظلم و استبداد نجات داده است.

نقش قرآن چون كه بر عالم نشست
نقشه‏ هاي پاپ و كاهن را شكست
فاش گويم آن چه در دل مضمر است
اين كتابي نيست چيز ديگر است
چون كه در جان رفت جان ديگر شود
جان چو ديگر شد جهان ديگر شود
همچو حق پيدا و پنهان است اين
زنده و پاينده و گوياست اين



آري ، عنايت ازلي براي اين كه آيت بودن اين كتاب و وحي بودنش بيشتر روشن شود آن را بر بنده‏ اي از بندگانش فرود آورد كه يتيم ، فقير ، چوپان‏ ، صحرا گرد و درس ناخوانده و مكتب ناديده بود .

« ذلك فضل الله يؤتيه من يشاء و الله ذوالفضل العظيم »

پي نوشت ها:

1. عيون اخبار الرضا ( چاپ سنگي ) ، ص . 94

منبع: تبیان
به روز شده: : ۱۳۹۲/۵/۲۶ ۲۱:۲۹
چاپ صفحه ارسال به دوستان
برچسب‌ها:  پیامبر  قرآن 
 
بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم
ارسال نظر
شرایط نظر*
همه‌ی نظرها نیاز به تایید مدیر سایت دارند
عنوان*
نام*
ایمیل*
وب سایت*
پیام*
کد تایید*
9 - 8 = ?  
نتیجه این عبارت را وارد کنید
حداکثر تعداد تلاش برای ارسال: 10 مرتبه